پربهرلغتنامه دهخداپربهر. [ پ ُ ب َ ] (ص مرکب ) پرنصیب . پربهره : ز بهر اسیران یکی شهر کردجهان را از آن بوم پربهر کرد.فردوسی .
پیرگبرلغتنامه دهخداپیرگبر. [ گ َ ] (اِ مرکب ) خطابی طعن آمیز گبر کهنسال را. دشنام گونه ای زرتشتی سالخورده را.
رگبرگلغتنامه دهخدارگبرگ . [ رَ ب َ ] (اِ مرکب ) عبارت از انشعابات دسته های چوبی و آبکشی ساقه است که به وسیله ٔ دمبرگ داخل پهنک می گردد... رگبرگی که مستقیماً از دمبرگ داخل پهنک می گردد رگبرگ اصلی نامیده می شود و رگبرگهای دیگر که از انشعاب رگبرگ اصلی به وجود آمده اند رگبرگ فرعی نام دارند. (گیاه
ژربرلغتنامه دهخداژربر. [ ژِ ب ِ ] (اِخ ) اِرنست لودویگ . دانشمند موسیقی شناس آلمانی متولد و متوفی به سوندرشوزن (1746 - 1819 م .).
ژربرلغتنامه دهخداژربر. [ ژِ ب ِ ] (اِخ ) مارتن . بارن دوهرنو پرنس آبّه دُسنت بلز . دانشمند موسیقی شناس آلمانی . مولد هرب و وفات به سنت بلز (1720-1793 م .).
ژربرژلغتنامه دهخداژربرژ. [ ژِ ب ِ ] (اِخ ) نام ملکه ٔ استرازی ، بورگونی و پرُونس ، زوجه ٔ کارلمان برادر شارلمانی . مولد حدود سال 750 و وفات بعد از 774 م .
دام پربهرهeasy keeperواژههای مصوب فرهنگستاندامی که برای رشد نیاز به مراقبت ویژه یا غذای زیاد نداشته باشد
درآوردن پول از بانک و سرمایه گذاری در امور پربهره تر(اقتصاد)دیکشنری فارسی به انگلیسیdisintermediation
خرم آبادلغتنامه دهخداخرم آباد. [ خ ُرْ رَ ] (اِخ ) شهری بوده است در خوزستان که شاپور ذوالاکتاف آنرا بنا کرد : زبهر اسیران یکی شهر کردجهان رااز آن بوم پربهر کردکجا خرم آباد بد نام شهراز آن بوم خرم کرا بود بهر.فردوسی .