پرحافظهلغتنامه دهخداپرحافظه . [ پ ُ ف ِ ظَ / ظِ ] (ص مرکب ) که یاد بسیار دارد. که حافظه ٔ قوی دارد. که بسیار چیز بیاد تواند سپرد و بیاد تواند آورد. ذِکّیر.
ذکیرلغتنامه دهخداذکیر. [ ذَ ] (ع ص ) ذِکّیر. یادگیر. نیکو یادگیرنده . ذکور. نیکو یاددارنده . نیک یادگیرنده . صاحب ذاکره ٔ قوی . جیدالذکر والحفظ.نیکوذاکره . نیکوحافظه . خوش حافظه . پرحافظه . || ذَکر. ذَکُر. || ذوذکر؛ بلندآوازه . صاحب صیت و آوازه و شهرت یا افتخار. || ذَکَر. بلارک . پولاد. فولاد
یادگیرلغتنامه دهخدایادگیر. (نف مرکب ) یادگیرنده . تعلیم گیرنده . آموزنده ، مجازاً بااستعداد و باهوش و صاحب شعور و پرحافظه : جوانان بادانش و یادگیرسزد گر بگیرد کسی جای پیر. فردوسی .بدو گفت دانا شود مرد پیرکه آموزشی باشد و یادگیر.<