پرخاشگاهلغتنامه دهخداپرخاشگاه . [ پ َ ] (اِ مرکب ) پرخاشگه . میدان جنگ . آوردگاه . آوردگه : بپرخاشگه جان ستان دیدمت قوی دست و چابک عنان دیدمت .نظامی .
پرخاشگهفرهنگ فارسی عمید= پرخاشگاه: ◻︎ به پرخاشگه جانستان دیدمت / قویدست و چابکعنان دیدمت (نظامی۵: ۹۸۷).
رخاصةلغتنامه دهخدارخاصة. [ رَ ص َ ](ع مص ) رُخوصة. نرم شدن و نازک گردیدن بدن . (ناظم الاطباء). مصدر است از رخص . (منتهی الارب ). نرم و نازک شدن . (آنندراج ). نعومت و نرمی . (از اقرب الموارد).
رخوصةلغتنامه دهخدارخوصة. [ رُ ص َ ] (ع مص ) مصدر به معنی رخاصة. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نازک اندام شدن . (آنندراج ). مصدر است از رَخْص به معنی نرم . (منتهی الارب ) : و له [ و لعصی الراعی ]ورق شبیه بورق البنداب الا انه اطول منه و اشد رخوصة. (تذکره ٔ ابن بیطار).
پرخاشگهفرهنگ فارسی عمید= پرخاشگاه: ◻︎ به پرخاشگه جانستان دیدمت / قویدست و چابکعنان دیدمت (نظامی۵: ۹۸۷).