رستگیلغتنامه دهخدارستگی . [ رَ ت َ / ت ِ ] (حامص )خلاص . شفا. رهایی . حالت و چگونگی رَسته . رستگاری . فردوسی در احوال زن سام گوید: در وقت بچه زادن و چاک کردن شکم او و انداختن دوا به حکم سیمرغ : بسای و بیالا بر آن خستگیش ببینی هم
رستگیلغتنامه دهخدارستگی . [ رُ ت َ / ت ِ ] (حامص ) حالت و چگونگی رُسته . روییدگی . روییدن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به رُستن شود.
رستیلغتنامه دهخدارستی . [ رُ ] (حامص ) چیرگی . (انجمن آرا) (آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از شعوری ج 2 ورق 27) (فرهنگ رشیدی ). غلبه . استیلاء. (فرهنگ فارسی معین ). غلبه و فتح و ظفر و استیلا. (ناظم الاطباء). غالب شدن و مستول
رستیلغتنامه دهخدارستی . [ رُ تی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به رُستة که نسبت اجدادی است . (از انساب سمعانی ).
اعتبارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ، صیت، ناموس، احترام، آبرو، شرف، پرستیژ، حرمت، نام، عرض، عصمت عزت، بزرگی، شرافت، اهمیت، برتری اصالت، نجابت، اشرافیت، نجبا نفوذ، تأثیر، هیبت، شکوه، احتشام، ابهت، جلال، شوکت، منصب، اقتدار قدر، مرتبه، منزلت، شأن، ارزش، ارج، قُرب، درجه کفایت، شایستگی، سزاواری، ارزش، قابلیت، لیاقت، مه
کمیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت یت، مقدار، اندازه، قدر، مبلغ، جمع کل، جمع تام، کل اندازه، سنجش، اندازهگیری، اوزان، مترولوژی بُعد، ابعاد، طول ضخامت، کلفتی، عرض ارتفاع، بلندی ژرفا، عمق مساحت، حجم، فضا وزن، سنگینی، گرانش سَبُکی قدرت، جریان، فشار، تانسیون، استرس، انرژی، توان تعداد، تعدد ارزش، قیمت، پایه، مرتبه، رتبه، درجه
ماهیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود یفیت، چگونگی، چیستی، حقیقت، مائیت، حالت طبیعت، سرشت، نهاد، فطرت، طینت، شخصیت، خوی، هویت، تیپ، نژاد، جنس، نوع بنیه، خصوصیت رنگ، رخسار، مشخصه، شناسه ویژگیها، جنبههای برجسته و ویژه، صفات، خصوصیات پرستیژ، اعتبار علائم تشخیصدهنده، دیاگنوز تعلق عمل، کیفیت یا چگونگی (نحوه) کاریک دستگاه، عملکرد