پرونلغتنامه دهخداپرون . [ پ َ وَ ] (اِ) مخفف پروان . چرخ ابریشم تابی که بپای گردانند و پروان به اضافه ٔ الف نیز گویند : از تفاخر چو کرم پیله سپهرتار مهرش کشیده بر پرون . ابوالفرج رونی .و نیز رجوع به پروان شود.
پرونلغتنامه دهخداپرون . [ پ ِ ] (اِخ ) نام آلهه رعد نزد اسلاوهای قدیم و بتی بزرگ بنام او در کیف بوده است و ولادیمیر آنرا بشکست . (قاموس الاعلام ترکی ).
روانروrun-onواژههای مصوب فرهنگستانویژگی آبی که از بالادست به منطقهای وارد میشود و بهصورت افقی روی سطح خاک جریان مییابد
اتومبیلرانی سرعتmotor racing, auto racing, automobile racing, car racingواژههای مصوب فرهنگستانمسابقۀ سرعتی برای خودروهای تقویتشده در مسیری ویژه یا ازپیشمشخصشده
پیرونلغتنامه دهخداپیرون . [ رُن ْ ] (اِخ ) آلکسیس . شاعر فرانسوی (1689 - 1773 م .). مولد دیژون . وی بسبب قطعات منظومی که برای نمایش ساخته معروف است و از میان قطعات مزبور جنون شعر یا شاعر را که آئینه ٔ زندگانی شخصی اوست شاهکار
پیرونلغتنامه دهخداپیرون . [ ی ِ رُن ْ ] (اِخ ) پرانیکوس شاعر یونانی . (ایران باستان ج 2 ص 1727). صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: پیرون از مشاهیر حکمای یونان باستانست در شهر الیس از موره تولد یافته و در سنه ٔ <span class="hl" dir=
چرونلغتنامه دهخداچرون . [ چ َرْ وَ ] (اِخ ) نام شهر هرمز. (آنندراج ). نام قدیم شهرهرمز. (ناظم الاطباء). رجوع به جرون و گمبرون شود.
پروندلغتنامه دهخداپروند. [ پ َرْ وَ ] (اِ) گلابی . کمثری . امرود. مرود : گل پروند دسته بسته بودمست [ شاید: مشک ] در دیده ٔ خجسته نگر.عماره .
پروندهلغتنامه دهخداپرونده . [ پ َرْ وَ دَ / دِ ] (اِ) بسته ٔ جامه که به تازی رزمه گویند. بسته ٔ قماش و اسباب . پشتواره ٔ جامه . || لفافه ٔ قماش و اسباب یعنی پارچه ای که قماش را بدان پیچند. شله ٔ قماش : خواجه به پرونده اندر آمد ایدر<b
پرونوستیکلغتنامه دهخداپرونوستیک . [ پْرُ / پ ُ رُ نُس ] (فرانسوی ، اِ) لفظ فرانسوی معمول در پزشکی ، پیش بینی . (از لغات فرهنگستان ). انذار.
ترتریلغتنامه دهخداترتری . [ ت ِ ] (اِخ ) بلوکی است در ناحیه ٔ پِرون در ایالت سوم فرانسه . در این نقطه پِپَن ِ هریستال بر تیری سوم پادشاه نستری پیروز شد.
پروینفرهنگ فارسی معین(پَ) (اِ.) = پرون : 1 - ثریا، صورتی فلکی که بالای شاخ صورت فلکی گاو قرار دارد. 2 - نام منزلی از منازل قمر.
ژرمنلغتنامه دهخداژرمن . [ ژِ م َ] (اِخ ) میشل . از مردم فرانسه . بِنه دیکتن سنت مور و عالم به خطوط قدیمه . مولدبسال 1645 در پرون و وفات بسال 1694 م . در پاریس .
پروندلغتنامه دهخداپروند. [ پ َرْ وَ ] (اِ) گلابی . کمثری . امرود. مرود : گل پروند دسته بسته بودمست [ شاید: مشک ] در دیده ٔ خجسته نگر.عماره .
پروندهلغتنامه دهخداپرونده . [ پ َرْ وَ دَ / دِ ] (اِ) بسته ٔ جامه که به تازی رزمه گویند. بسته ٔ قماش و اسباب . پشتواره ٔ جامه . || لفافه ٔ قماش و اسباب یعنی پارچه ای که قماش را بدان پیچند. شله ٔ قماش : خواجه به پرونده اندر آمد ایدر<b
پرونوستیکلغتنامه دهخداپرونوستیک . [ پْرُ / پ ُ رُ نُس ] (فرانسوی ، اِ) لفظ فرانسوی معمول در پزشکی ، پیش بینی . (از لغات فرهنگستان ). انذار.
انکتیل دوپرونلغتنامه دهخداانکتیل دوپرون . [ اَ پ ِ رُن ْ ] (اِخ ) (1731-1805 م .) مستشرق مشهور فرانسوی . وی برای فراگرفتن اوستا به هند رفت و با زردشتیان آمیخت . معروفترین اثر وی ترجمه ٔ فرانسوی اوستاست . وی نخستین مترجم و ناشر اوستا ب