پرگنهلغتنامه دهخداپرگنه . [ پ َ گ َ ن َ /ن ِ ] (اِ) زمینی را گویند که از آن مال و خراج میگیرند. (برهان ). زمینی را گویند که از آن خراج بستانند. (جهانگیری ). || مرکبی باشد از عطریات و بویهای خوش و آنرا در هندوستان ارگجه گویند و در عربی ذریره خوانند و به این معن
پرگنهلغتنامه دهخداپرگنه . [ پ ُ گ ُ ن َه ْ ] (ص مرکب ) پرگناه : برین بر شدن بنده را دستگیرمر این پرگنه را تو کن دلپذیر.فردوسی .
چگرنهلغتنامه دهخداچگرنه . [ چ َ گ َ ن َ / ن ِ ] (اِ) مرغی گردن دراز که آن را کاروانک نیز گویند. (آنندراج ). تلفظی از جگرنه و چکرنه . کاردانک . و رجوع به جگرنه و چکرنه شود.
چرنهلغتنامه دهخداچرنه . [ چ ُ ن َ / ن ِ ] (اِ) لوله ٔ ابریق و آفتابه و سماور و جز اینها. در تداول مردم خراسان چُنَّد. (در اصطلاح اهالی فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه ).
پَرگَنۀ فنجانیcrateriform colonyواژههای مصوب فرهنگستانپَرگَنهای شبیه به پَرگَنۀ برآمده با یک فرورفتگی توخالی در وسط
پرگَنۀ پستانکیumbonate colonyواژههای مصوب فرهنگستانپَرگَنهای شبیه به پَرگَنۀ برآمده با یک برآمدگی کوچک در مرکز
پَرگَنۀ براقshiny colonyواژههای مصوب فرهنگستانپَرگَنهای با ظاهر براق و مرطوب متـ . پَرگَنۀ مرطوب wet colony