پستاییفرهنگ فارسی معین(پَ) (ص نسب .) 1 - رویة برش شدة چرم که آماده برای دوختن است . 2 - ذخیره ، اندوخته .
ماند 1stayواژههای مصوب فرهنگستاناصطلاحی برای مشخص کردن وضعیت لنگر و زنجیر و شناور نسبت به یکدیگر در هنگامی که شناور در لنگر است
اقامت خانگیhome stayواژههای مصوب فرهنگستاناقامت شرکتکنندگان در یک برنامۀ آموزشی زبان در منازل شخصی میزبانان، همراه با غذا، برطبق قرارداد
اقامت خوابگاهیresidential stayواژههای مصوب فرهنگستاناقامت شرکتکنندگان در یک برنامۀ آموزش زبان در مکانهایی، مانند دانشکده و پردیس دانشگاهی و خوابگاه دانشجویی، همراه با غذا، برطبق قرارداد
حداقل اقامتminimum stayواژههای مصوب فرهنگستانکوتاهترین زمان لازم برای اقامت مسافر در یک مقصد مشخص، در ازای نرخ ثابتی که دستاندرکاران گردشگری تعیین کردهاند
حداکثر اقامتmaximum stayواژههای مصوب فرهنگستانطولانیترین زمان لازم برای اقامت مسافر در یک مقصد مشخص، در ازای نرخ ثابتی که دستاندرکاران گردشگری تعیین کردهاند
preparatoryدیکشنری انگلیسی به فارسیآماده سازی، مقدماتی، تدارکی، پستایی، امایشی، مربوط به تهیه یامقدمات
preparativeدیکشنری انگلیسی به فارسیتهیه کننده، مقدماتی، پستایی، پستاگرانه، تدارکی، مربوط بهتهیه کردن چیزی
انبار کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی انبار کردن، ذخیره کردن، اندوختن، جمع کردن، گنجاندن پستایی کردن کاشتن، تهیه کردن
انبارشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی نبارشده، انباشته، اندوخته، پُر، موجود، احتکارشده انباری، ذخیره، پستایی
استفادهنشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی دهنشده، نو، آکبند، دست اول، پستایی، اضافی، یدکی، خالی، بکر، تازه