پیش بندرلغتنامه دهخداپیش بندر. [ ب َ دَ ] (اِمرکب ) محلهائی در ساحل رود و امثال آن که اثقال را بر کرجی یا کشتی های خرد بار کنند و در بندر دریا بکشتی های بزرگ تحویل کنند.
بندر گزلغتنامه دهخدابندر گز. [ ب َ دَ رِ گ َ ] (اِخ ) معرب آن بندر جز است . بندری است در کنار جنوب شرقی بحر خزر. از بخشهای گرگان که 4000 تن جمعیت دارد. این بندر در 48کیلومتری باختر گرگان و 20کیل
پیش بندرفرهنگ فارسی عمیدمحلی در کنار رودخانه یا ساحل دریا که بارها را از آنجا با قایق یا کرجی به بندر اصلی و کشتی برسانند.
موج SS waveواژههای مصوب فرهنگستاننوعی موج لرزهای حجمی که در آن راستای ارتعاش ذرات بر راستای انتشار عمود است
پهلویلغتنامه دهخداپهلوی . [ پ َ ل َ ] (اِخ ) (بندر...) نامی که در فاصله ٔ معینی به بندر انزلی دادند. رجوع به بندر انزلی شود.