ترجمه مقاله

پنام

panām

۱. روبند.
۲. در آیین زردشتی، پارچۀ پنبه‌ای سفید چهارگوشه که زردشتیان هنگامی که موبد در مقابل آتش مقدس اوستا می‌خواند و مراسم مذهبی به‌جا می‌آورد جلو دهان آویزان می‌کنند و بندهای آن را به پشت سر می‌بندند: ◻︎ بشد بر تخت زر اردای‌ویراف / پنامی بر رخ و کُستیش بر ناف (زراتشت‌بهرام: مجمع‌الفرس: پنام).
۳. حرز؛ تعویذ؛ چشم‌پنام.
۴. دعایی که برای دفع چشم‌زخم بنویسند و با خود نگه دارند.
۵. (صفت) ‹پنهام› پنهان؛ پوشیده: ◻︎ با اکابر به مجلس خلوت / گفتگوی پنام می‌خواهم (کمال‌الدین اسماعیل: رشیدی: پنام).

ترجمه مقاله