پنانکلغتنامه دهخداپنانک . [ پ َ ن َ ] (اِ) صمغ. (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). صمغ درخت . (برهان قاطع).
چنانکلغتنامه دهخداچنانک . [ چ ُ / چ ِ ] (حرف ربط مرکب ، ق مرکب ) مخفف «چنانکه » و چنانکه مخفف «چونانکه » گاه در اشعار شاعران به ضرورت رعایت وزن شعر آمده است . بدانسان که . بطریقی که . بنحوی که . بدانگونه که . بصورتی که و غیره : من ب
نانکلغتنامه دهخدانانک . [ ن َ ] (اِخ ) احمدبن داود خراسانی ، ملقب به نانک .از محدثین است . (از تاج العروس ) (از منتهی الارب ).
نانکلغتنامه دهخدانانک . [ ن َ ] (اِخ ) از پایه گذاران و مروجین مذهب سیخ ها در هندوستان است . وی به سال 1469 م . در لاهور تولد یافت و به سال 1538 درگذشت .
نانکbunواژههای مصوب فرهنگستانفراوردۀ نانوایی کوچک و گرد تخمیرشدهای که گاهی شیرین و طعمدار و حاوی میوۀ خشک است