پنچرفرهنگ فارسی عمیدویژگی لاستیک تویی چرخ اتومبیل، دوچرخه، و امثال آنها که سوراخ شده و بادشان خارج شده باشد.
پنچرفرهنگ فارسی معین(پَ چَ) [ فر . ] (اِ.) 1 - سوراخ شدن لاستیک چرخ . 2 - (عا.) خسته ، زهوار دررفته .
معتاوندNar-Anonواژههای مصوب فرهنگستانانجمنی برای اجرای برنامۀ دوازدهقدمی متشکل از افرادی که در ارتباط مستمر با یک فرد معتاد بودهاند * واژۀ معتاوند از ادغام دو واژۀ معتاد و خویشاوند، به قیاس با صورت لاتین آن، ساخته شده است
نوسیاهneo-noirواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فیلم سیاه دارای مضامین معاصر که در قالب فیلم سیاه به نوآوری میپردازد
پنچرگیریpuncture repairواژههای مصوب فرهنگستانروشهای گوناگون تعمیر تایری که براثر ورود جسم خارجی به آن پنچر شده است
پنچریtyre puncture, punctureواژههای مصوب فرهنگستانسوراخی ناشی از ورود جسم خارجی به بدنۀ تایر که به از دست رفتن فشار هوای آن منجر شود
پنچرگیریفرهنگ فارسی معین( ~.) [ انگ - فا. ] 1 - (حامص .) ترمیم کردن و وصله انداختن لاستیک خودرو و مانند آن . 2 - (اِ.) محل انجام این کار.
تایر صنعتی توپُرindustrial solid tyreواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تایر توپُر که از آن در افرازهها استفاده میشود و پنچر نمیشود
پنچر شدنلغتنامه دهخداپنچر شدن . [ پ َ چ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سوراخ شدن لاستیک چرخ اتوموبیل و امثال آن و بیرون شدن هوای آن .
پنچرگیریpuncture repairواژههای مصوب فرهنگستانروشهای گوناگون تعمیر تایری که براثر ورود جسم خارجی به آن پنچر شده است
پنچریtyre puncture, punctureواژههای مصوب فرهنگستانسوراخی ناشی از ورود جسم خارجی به بدنۀ تایر که به از دست رفتن فشار هوای آن منجر شود