پوران ترویلغتنامه دهخداپوران تروی . [ پ ُرْ رِ] (اِخ ) به آلمانی پرونت - روت . کمونی در سویس (برن )، در ژورا : شهر عمده آژوا، دارای 6953 تن سکنه و صنایع ساعت سازی و کفاشی .
رایورانbrain trustواژههای مصوب فرهنگستانگروهی از افراد صاحبنظر نزدیک به رئیسجمهور یا نامزد ریاستجمهوری که در سیاستگذاری یا ادارۀ امور او را راهنمایی میکنند
مرجان مغزگونbrain coralواژههای مصوب فرهنگستانمرجان آبسنگسازی (reef-building coral) که در ظاهر شبیه به مغز انسان است
پورانلغتنامه دهخداپوران . (اِخ ) نام شهر کنوج (قنوج ). (جهانگیری ). فوران . (رشیدی ). رجوع به پور و رجوع به پورا شود. || دهی است بخراسان . (رشیدی ).
پورانفرهنگ نامها(تلفظ: purān) (پهلوی) (= بوران به معنی سرخ ، گلگون) ؛ (در اعلام) نام یکی از دختران خسرو پرویز شاه ساسانی . + ن.ک . پوران دخت .
پورانلغتنامه دهخداپوران . (اِخ ) نام شهر کنوج (قنوج ). (جهانگیری ). فوران . (رشیدی ). رجوع به پور و رجوع به پورا شود. || دهی است بخراسان . (رشیدی ).
شاهپورانلغتنامه دهخداشاهپوران . (اِخ ) نام قریه ای است واقع در دوفرسنگی میانه ٔ مغرب و جنوب نیم ده در فارس . (فارسنامه ٔ ناصری ).
قلعه پورانلغتنامه دهخداقلعه پوران . [ ق َ ع َ ] (اِخ ) در کوههای رامیان قرار دارد. (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 172).