لغتنامه دهخدا
ستون . [ س ُ ] (اِ) عماد. عمود. پهلوی «ستون » ، اوستا «ستونه » (ستون )، هندی باستان «ستهونا» (ستون )، کردی «ستون »، «ایستون »، افغانی «ستن » . و رجوع کنید به استون . جرز استوانه ای شکل که سقف و اجزاء بنا را نگاه میدارد. عمود. دیرک خیمه و جز آن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).