پیانولغتنامه دهخداپیانو. [ ن ُ ] (ایتالیائی ، اِ) نام یکی از آلات موسیقی . نام دستگاهی که بدان نوازند. از ذوات الاوتار است و اوتار آن فلزی است .
پیانوفرهنگ فارسی عمیدآلت موسیقی بهصورت صندوقی بزرگ و پایهدار، دارای یک ردیف شستی در جلو آن که با نواختن هر شستی، چکشی به یک سیم کشیده شده برخورد میکند و به این طریق اصوات ایجاد میشود.
پیانوفرهنگ فارسی معین(نُ) [ انگ . ] (اِ.) یکی از ابزارهای موسیقی که دارای شاسی است و با فشار سر انگشتان دست بر روی شاسی ها نواخته می شود.
حنولغتنامه دهخداحنو. [ ] (اِخ ) (یوم الَ ...) جنگی است مر بکررا بر تغلب و در آن باره اعشی گفته است : بعینیک یوم الحنو اذ صحبتهم . رجوع به مجمع الامثال میدانی شود.
حنولغتنامه دهخداحنو. [ ح َن ْوْ ] (ع مص ) کج کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خم دادن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ). || کوژ کردن پشت را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پیچیدن دست را و دو تا کردن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ||
حنولغتنامه دهخداحنو. [ ح َن ْوْ / ح ِن ْوْ ] (ع اِ) خم دار و کج از هر چیزی خواه از بدن آدمی مانند استخوانهای ابرو و ریش و پهلو و خواه از غیر آن مانند پشته ٔ زمین و ریگ توده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || هر چوب کج که در پالان خرد یا در پالان بزرگ است .
حنولغتنامه دهخداحنو. [ ح ِ ] (ع اِمص ) کژی . (منتهی الارب ). || (اِ) جانب . (اقرب الموارد). جانب هر چیزی . (ناظم الاطباء).- حنو سرج ؛ اسم است برای هر دو قربوس مقدم و مؤخر. (اقرب الموارد).|| نباتی است . (منتهی الارب ). نام گیاهی است . (ناظم الاطباء).
پیانوزهلغتنامه دهخداپیانوزه . [ ن ُ زَ ] (اِخ ) نام جزیره ٔ کوچکی در دریای آدریاتیک ملحق به ایالت فوجه . (قاموس الاعلام ترکی ).
پیانوزهلغتنامه دهخداپیانوزه . [ ن ُ زَ ] (اِخ ) نام جزیره ای است درایتالیا، در ساحل غربی توسکانه در بحر تیرنه واقع در 12 هزارگزی مغرب جزیره ٔ الب . شش هزارگز طول و چهارهزارگز عرض دارد، اراضی آن مسطح و پست و با درختان زیتون مستور میباشد و ملحق به ایالت لیورنوست و
پیانوزهلغتنامه دهخداپیانوزه . [ ن ُ زَ ] (اِخ ) نام جزیره ٔ کوچکی در دریای آدریاتیک ملحق به ایالت فوجه . (قاموس الاعلام ترکی ).
پیانوزهلغتنامه دهخداپیانوزه . [ ن ُ زَ ] (اِخ ) نام جزیره ای است درایتالیا، در ساحل غربی توسکانه در بحر تیرنه واقع در 12 هزارگزی مغرب جزیره ٔ الب . شش هزارگز طول و چهارهزارگز عرض دارد، اراضی آن مسطح و پست و با درختان زیتون مستور میباشد و ملحق به ایالت لیورنوست و