پیاپیلغتنامه دهخداپیاپی . [ پ َ /پ ِ پ َ / پ ِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) از اتباع است . پی در پی . پی هم . پشت سرهم . پشت هم . یکی پس دیگری . متتابع. یکی از پس دیگری . متعاقب . پیوسته . مسلسل . متوالی . متواتر. دمادم . مکرر. در پی
پایة تیرک دهانهhatch carrier, hatch socket, beam socket, hatch beam shoeواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پایههای دو طرف انبار که تیرکهای دهانه را نگه میدارد
زبانهای هستهآغازhead-first languages, head-initial languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در ابتدای آن قرار میگیرد
زبانهای هستهپایانhead-last languages, head-final languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در انتهای آن قرار میگیرد
نقشههای چونساختas-built drawings, as-builts, record drawingsواژههای مصوب فرهنگستاننقشههایی که پیمانکار پس از پایان کار و مطابق با اجرای واقعی کار تهیه میکند
پیاپیسازی افعالverb serialization, serial verb constructionواژههای مصوب فرهنگستانتوالی دو یا چند فعل بدون آنکه بین آنها ادات یا واژهبستی قرار گیرد
تکراریهای پیاپیtandem repeat, tandem duplication, tandem arrayواژههای مصوب فرهنگستانتوالیهای خاص نوکلئوتیدی که بهصورت پشت سر هم چندین بار در مولکول دِنا تکرار شده باشند
پیاپیسازی افعالverb serialization, serial verb constructionواژههای مصوب فرهنگستانتوالی دو یا چند فعل بدون آنکه بین آنها ادات یا واژهبستی قرار گیرد
تکراریهای پیاپیtandem repeat, tandem duplication, tandem arrayواژههای مصوب فرهنگستانتوالیهای خاص نوکلئوتیدی که بهصورت پشت سر هم چندین بار در مولکول دِنا تکرار شده باشند