پیخاللغتنامه دهخداپیخال . (اِ مرکب ) (از: پیخ + آل ) منسوب به پیخ ، و پیخ و پیخه فضله است چنانکه پنجه و پنجال و چنگ و چنگال . (انجمن آرا). ذرق . سرگین طیور. انداخته ٔ مرغ باشد. یعنی سرگین . (اوبهی ). پلیدی مرغ . فضله ٔ مرغ . فضله ٔ مرغ و مگس و مانند آن . سرگین مرغان . (غیاث ). پس افکنده ٔ مرغ
پیخالفرهنگ فارسی عمید۱. چرک؛ شوخ؛ وسخ.۲. فضله؛ براز؛ مدفوع.۳. فضلۀ مرغ: ◻︎ درآمدم پس دشمن چو چرغ وقت شکار / چو چرز برزد نا گه به ریش من پیخال (مسعودسعد: ۲۶۷).
تگرگکاهیhail suppression, hail preventionواژههای مصوب فرهنگستاناز بین بردن دانههای بزرگ و زیانبار تگرگ که معمولاً با آمایش اَبر صورت میگیرد
گردشگری بینقارهایlong-haul tourism, long-haul travelواژههای مصوب فرهنگستانسفر طولانی غالباً بینقارهای که با هواپیما معمولاً بیش از پنج ساعت طول میکشد
گردشگری درونقارهایshort-haul tourism, short-haul travelواژههای مصوب فرهنگستانسفری درونقارهای یا محلی که با هواپیما معمولاً کمتر از پنج ساعت طول میکشد
منحنی بروکنرmass haul diagram, mass haul curve2واژههای مصوب فرهنگستانمنحنیای که براساس مسافت ترسیم میشود و نشاندهندة سطح مقطعهای عرضی خاکبرداری و خاکریزی و نیز مسافت حمل مصالح است
پیخال 1coprolite 1واژههای مصوب فرهنگستانبقایای مدفوع انسان و حیوان که میتوان با آزمایش و مطالعۀ آنها به اقتصاد معیشتی و وضعیت دیرینزیستمحیطی آن منطقه پیبرد متـ . دیرینپیخال palaeofeces
پیخال 2fecesواژههای مصوب فرهنگستانمواد خارجشده از رودهها و دستگاه گوارش که شامل باکتری، مواد جذبنشده، یاختههای جداری و ترشحات است متـ . مدفوع
پیخالچالcess pitواژههای مصوب فرهنگستانگودالی در زمین که مردم عهد باستان از آن برای قضای حاجت استفاده میکردند
پیخالسنگcoprolite 2واژههای مصوب فرهنگستانمدفوع فسیلشدۀ مهرهدارانی مانند ماهیان و خزندگان و پستانداران
پیخالشناسیcoprologyواژههای مصوب فرهنگستانبررسی بقایای مدفوع انسان و حیوان و شناسایی مواد تشکیلدهندۀ آنها
انجعارلغتنامه دهخداانجعار. [ اِ ج ِ ] (ع مص ) پیخال انداختن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پیخال انداختن جانور. (آنندراج ). سرگین انداختن درنده . (از اقرب الموارد).
پیخال 1coprolite 1واژههای مصوب فرهنگستانبقایای مدفوع انسان و حیوان که میتوان با آزمایش و مطالعۀ آنها به اقتصاد معیشتی و وضعیت دیرینزیستمحیطی آن منطقه پیبرد متـ . دیرینپیخال palaeofeces
پیخال 2fecesواژههای مصوب فرهنگستانمواد خارجشده از رودهها و دستگاه گوارش که شامل باکتری، مواد جذبنشده، یاختههای جداری و ترشحات است متـ . مدفوع
پیخالچالcess pitواژههای مصوب فرهنگستانگودالی در زمین که مردم عهد باستان از آن برای قضای حاجت استفاده میکردند
پیخالسنگcoprolite 2واژههای مصوب فرهنگستانمدفوع فسیلشدۀ مهرهدارانی مانند ماهیان و خزندگان و پستانداران
پیخالشناسیcoprologyواژههای مصوب فرهنگستانبررسی بقایای مدفوع انسان و حیوان و شناسایی مواد تشکیلدهندۀ آنها