راستیلغتنامه دهخداراستی . (اِخ ) امیر راستی اصلش از سادات تبریز است ولی خود در خراسان نشو و نما یافته است . او دارای طبعی شیوا و رسا و طبیعتی بلند و والا بوده است . راستی در دوران تصدی تولیت نصریه ٔ تبریز لیافت و پاکدامنی زایدالوصفی از خود نشان داد. اشعار زیر او راست :دل مرا کشته ٔ آن غمزه
راستیلغتنامه دهخداراستی . (حامص ) استقامت . وضع یا حالت مستقیم و راست . (ناظم الاطباء). مقابل کجی . (از آنندراج ). مقابل ناراستی و مقابل خمیدگی : قوام ؛ راستی . (دهار) (منتهی الارب ) : حال با کژ کمان راست کند کار جهان راستی تیرش کژی کند اندر جگرا. <p class="
تنقیحفرهنگ مترادف و متضاد۱. اصلاح، پیراستگی، تهذیب، تصحیح ۲. اصلاح کردن، پاکیزهگردانیدن، پیراستن، تهذیب کردن (کلام)، خالصگردانیدن
تهذیبفرهنگ مترادف و متضاد۱. اصلاح، پاکی، پاکیزهسازی، پالایش، تربیت، تزکیه، تصفیه، مهذبسازی، پیراستگی ۲. مهذب ساختن