پیمایشلغتنامه دهخداپیمایش . [ پ َ / پ ِ ی ِ ] (اِمص ) کار پیماینده . || اسم از پیمودن . کیلة. (منتهی الارب ).اندازه گیری . عمل پیمودن و اندازه کردن : ز هر مرز هر کس که دانا بدندبه پیمایش اندر توانا بدند. فرد
موشیmouseواژههای مصوب فرهنگستاندستگاه الکترونیکی کوچکی که به رایانه متصل شود و با حرکت دادن آن بتوان مکاننما را بر روی صفحۀ نمایش جابهجا کرد و با دکمههای آن به سامانه فرمانهایی داد
حماشلغتنامه دهخداحماش . [ ح ِ ] (ع ص ) به معنی مرد باریک ساق و ساق باریک . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به حمش شود.
ماحشلغتنامه دهخداماحش . [ ح ِ ] (ع ص ) مرد بسیارخوار چنانکه شکمش بزرگ گردد و بلند برآید. || سوزنده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
مازلغتنامه دهخداماز. (اِ) مطلق چین و شکنج را گویند. (برهان ). چین و شکنج . (آنندراج ). چین و شکنج و تا و لا. (ناظم الاطباء). چین . نورد. پیچ و خم . شکن . کلچ . شکنج . تاب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ای من رهی آن روی چون قمروان زلف شبه رنگ پر ز ماز. <p
مازلغتنامه دهخداماز. [ زِ ] (ع اِ فعل ) قاتل به مقتول گوید: ماز رأسک و گاهی گوید ماز، و سکوت می کند، یعنی گردن دراز کن . ازهری گوید: نمی دانم این کلمه چیست مگر اینکه بگوییم مایز بوده و یاء را مؤخر بر زاء کرده و گفته اند: مازی و یاء را به جهت امر حذف کرده اند. ابن اعرابی گوید اصل آن چنین اس
پیمایشگرلغتنامه دهخداپیمایشگر. [ پ َ / پ ِ ما ی ِ گ َ ] (ص مرکب ) اندازه گیر. پیماینده . || مَسّاح . || مهندس .
پیمایش 2traverse 1واژههای مصوب فرهنگستانتعیین مختصات ایستگاهها در زنجیرهای از ایستگاههای نقشهبرداری
شاخهپیمایشspur traverse, stub traverseواژههای مصوب فرهنگستانهر پیمایش کوتاهی که از پیمایش اصلی جدا شود تا به نقطه یا محل خاصی برسد
پیمایشگرلغتنامه دهخداپیمایشگر. [ پ َ / پ ِ ما ی ِ گ َ ] (ص مرکب ) اندازه گیر. پیماینده . || مَسّاح . || مهندس .
پیمایش 2traverse 1واژههای مصوب فرهنگستانتعیین مختصات ایستگاهها در زنجیرهای از ایستگاههای نقشهبرداری
خطای بست پیمایشerror of closure of traverse, misclosure of traverse, closure of traverseواژههای مصوب فرهنگستانعددی که تفاوت مختصات محاسبهشده از پیمایش با مختصات دادهشدۀ نقطۀ واپایش پیمایش را نشان میدهد
ایستگاه پیمایشtraverse station 1واژههای مصوب فرهنگستاننقطهای که دستگاه بر روی آن مستقر است و مشاهدات در آنجا انجام میشود
تختهسهپایۀ پیمایشtraverse planetableواژههای مصوب فرهنگستانتختهرسمی قابلچرخش بر روی سهپایه که در گوشهای از آن قطبنما قرار دارد
آبپیمایشhydroplaning, aquaplaningواژههای مصوب فرهنگستانحرکت تایر بر روی لایۀ نازکی از آب براثر قرار گرفتن آب در بین سطح تماس تایر با جاده