پیوندیلغتنامه دهخداپیوندی . [ پ َ / پ ِ وَ ](حامص ) خویشی . قرابت سببی و نسبی : پس انوشروان ... با او صلح کرد و دختر او را بخواست و قرار دادند که ماوراءالنهر یا فرغانه انوشروان را باشد بسبب پیوندی ... (فارسنامه ٔ ابن البلخی چ اروپا ص <sp
پیوندیفرهنگ فارسی عمید۱. پیوند داشتن.۲. [قدیمی] خویشی داشتن؛ خویشاوندی.۳. (صفت نسبی، منسوب به پیوند) (کشاورزی) میوهای که از درخت پیوندشده بهدست آید.۴. (پزشکی) دارای پیوند: عضو پیوندی.۵. (کشاورزی) درختی که آن را پیوند زده باشند.
پیوندیlinkage 2واژههای مصوب فرهنگستان1. عنصر یا جزئی که پیوند در آن رخ داده باشد 2. حالت ایجادشده پس از پیوند
گویندگیلغتنامه دهخداگویندگی . [ ی َ دَ / دِ ] (حامص ) عمل گوینده . سخنگویی . سخن سازی . سخنوری . سخنسرایی . نطق کردن : زبان چرب گویندگی فرّ اوست دلیری ّ و مردانگی پرّ اوست .فردوسی (شاهنامه ج <span class="hl"
پیوندیافتهلغتنامه دهخداپیوندیافته . [ پ َ / پ ِ وَ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) پیوندخورده . ارتباط و اتصال و پیوستگی یافته .
پیوندیدنلغتنامه دهخداپیوندیدن . [ پ َ / پ ِ وَ دی دَ ] (مص ) پیوند یافتن . متصل و پیوسته و مرتبط شدن .
پیوندینهgraft 2, transplant 2واژههای مصوب فرهنگستانبافت یا اندامی که در طی عمل جراحی به بدن فرد پیوند زده میشود
زبان پیوندیلغتنامه دهخدازبان پیوندی . [ زَ ن ِ پ َی ْ / پ ِی ْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بر طبق تحقیقات زبانشناسی یک بخش از زبانهای امروز دنیا زبانهای پیوندی است و دو قسم دیگر عبارتند: از زبان ملتصق و زبان یک هجائی . زبانهای پیوندی از اینقرارند:الف - زبانهای
پیوند اشتراکی یکسویهcovalent coordinate bondواژههای مصوب فرهنگستانپیوندی که در آن زوجالکترونِ پیوندی، تنها بهوسیلۀ یکی از اتمهای شرکتکننده در پیوند تأمین میشود
پیوندیافتهلغتنامه دهخداپیوندیافته . [ پ َ / پ ِ وَ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) پیوندخورده . ارتباط و اتصال و پیوستگی یافته .
پیوندیدنلغتنامه دهخداپیوندیدن . [ پ َ / پ ِ وَ دی دَ ] (مص ) پیوند یافتن . متصل و پیوسته و مرتبط شدن .
پیوندینۀ ذرهایparticulate graftواژههای مصوب فرهنگستانپیوندینهای که از ذرات مجزای کنارهمقراردادهشده تشکیل شده است
زبان پیوندیلغتنامه دهخدازبان پیوندی . [ زَ ن ِ پ َی ْ / پ ِی ْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بر طبق تحقیقات زبانشناسی یک بخش از زبانهای امروز دنیا زبانهای پیوندی است و دو قسم دیگر عبارتند: از زبان ملتصق و زبان یک هجائی . زبانهای پیوندی از اینقرارند:الف - زبانهای
گل پیوندیلغتنامه دهخداگل پیوندی . [ گ ُ ل ِ پ َ / پ ِ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از گل که با آمیختن و پیوند با سایر گلها بواسطه ٔ پرورش و پیوند دو رگه های گوناگون ساخته و پرپر میشود. رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 228 شود.<br
دادة پیوندیlinked dataواژههای مصوب فرهنگستاندادههای مرتبطی که با استفاده از فناوریهای رایج وب بههم متصل میشوند و در وب قرار میگیرند
اوربیتال پادپیوندیantibonding orbitalواژههای مصوب فرهنگستانفضایی که وجود الکترون در آن سبب تضعیف پیوند شود