چاهیلغتنامه دهخداچاهی . (اِ) چای . شای . چایی . صاحب فلاحتنامه ٔ غازانی این گیاه معروف را چاهی نام میدهد و باز میگوید بزبان ختائی «چَه » گویند.
چاهیلغتنامه دهخداچاهی . (ص نسبی ) منسوب به چاه . از چاه . || زندانی . محبوس در چاه : نه چاهی را بگه دارد نه گاهی رابه چه داردز عفوش بهره ورتر هرکه او افزون گنه دارد. فرخی .- پیغمبر چاهی ؛ بعض شعرا از آن به
پایة تیرک دهانهhatch carrier, hatch socket, beam socket, hatch beam shoeواژههای مصوب فرهنگستانهریک از پایههای دو طرف انبار که تیرکهای دهانه را نگه میدارد
پایۀ دستگاه شمارbase of a number systemواژههای مصوب فرهنگستاندر یک دستگاه شمار، عددی طبیعی و بزرگتر از یک که هر عدد طبیعی برحسب توانهای آن با ضرایب صحیح نامنفی نوشته میشود متـ . پایۀ دستگاه اعداد
پایۀ فضای بُرداریbasis of a vector spaceواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای خطی مستقل در یک فضای بُرداری که فضا را تولید میکند
آگهی پیشنماpop-over advertisement, pop-over adواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آگهی که در صفحۀ وِب پیش روی کاربر ظاهر میشود و روی بخشی از صفحۀ جاری را میگیرد
زبانهای هستهآغازhead-first languages, head-initial languagesواژههای مصوب فرهنگستانزبانهایی که در آنها هستۀ گروه در ابتدای آن قرار میگیرد
چاهیدنلغتنامه دهخداچاهیدن . [ دَ ](مص ) زکام شدن . دچار سرماخوردگی شدن . سرما خوردن . احساس سرما کردن . (ناظم الاطباء). سردشدن : دل من ز خود بسکه چاهیده است مگر گرمی از ثعلبش دیده است . وحید (در تعریف ثعلب فروش از آنندراج ).شدم بمدرس
چاهیوزفرهنگ فارسی عمیدچنگک یا قلابی که با آن دلو یا چیزی دیگر را که به چاه افتاده باشد از چاه بیرون بیاورند؛ چاهجو.
گور چاهیshaft grave, shaft tombواژههای مصوب فرهنگستانگوری که در آن گورخانه در انتهای یک چاه عمودی قرار گرفته است
چاهیدنلغتنامه دهخداچاهیدن . [ دَ ](مص ) زکام شدن . دچار سرماخوردگی شدن . سرما خوردن . احساس سرما کردن . (ناظم الاطباء). سردشدن : دل من ز خود بسکه چاهیده است مگر گرمی از ثعلبش دیده است . وحید (در تعریف ثعلب فروش از آنندراج ).شدم بمدرس
چاهیوزفرهنگ فارسی عمیدچنگک یا قلابی که با آن دلو یا چیزی دیگر را که به چاه افتاده باشد از چاه بیرون بیاورند؛ چاهجو.
دوچاهیلغتنامه دهخدادوچاهی . [ دُ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش قاین شهرستان بیرجند. در 52 هزارگزی شمال خاوری قاین و 4 هزارگزی خاور شوسه ٔ عمومی شاهرخت به قاین . دارای 231 سکنه . آب آن از
دوربین درونچاهیborehole televiewerواژههای مصوب فرهنگستاننوعی روبشگر (scanner) فراصوتی برای تصویربرداری از دیوارۀ چاه، با استفاده از امواج صوتی بازتابی
برداشت بالاچاهیuphole survey, uphole shootingواژههای مصوب فرهنگستانثبت زمان سیر موج از چشمهها در عمقهای مختلف چاه با گیرندهای در سر چاه برای تعیین سرعت لایههای سطحی و ضخامت لایۀ هوازده
برداشت درونچاهیborehole survey,drillehole surveyواژههای مصوب فرهنگستاناندازهگیری خواص فیزیکی سنگهای دیوارۀ چاه با حسگری که در درون چاه قرار دارد
برشنگاری بینچاهیcrosshole tomographyواژههای مصوب فرهنگستانبازسازی تصویر یک بیهنجاری با استفاده از موجتابی، هرگاه چشمه و گیرنده در دو چاه متفاوت باشند