لغتنامه دهخدا
چخی . [ چ َ / چ ِ ] (حامص ، اِ) چخ . ستیزه کنی . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). ستیزگی . (ناظم الاطباء). چخندگی . || خصومت . || مناقشه . (ناظم الاطباء). || دم زنی . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). || سعی و کوشش . (ناظم الاطباء). چخ . چخندگ