چسنگلغتنامه دهخداچسنگ . [ چ َ س َ ](ص ) مردم کل و کچل را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آدمی کل را خوانند و آنرا کچل نیز خوانند. (جهانگیری ). مردم کچل . (فرهنگ نظام ) : سرمست کون فراخ چو در آب غرقه شدخاشاک وار بر سر آب آمد آن چسنگ . <p class="au
چسنگفرهنگ فارسی عمید۱. کسی که سرش موی نداشته باشد؛ کل؛ کچل؛ دغسر.۲. (اسم) داغ پیشانی که از کثرت سجده کردن یا به سبب دیگر پیدا شده باشد؛ داغ پیشانی.
چسنگفرهنگ فارسی معین(چَ سَ) 1 - (ص .) کل ، کچل . 2 - (اِ.) داغ پیشانی که بر اثر کثرت سجده یا به علتی دیگر حاصل گردد.
تپۀ شنیsand humpواژههای مصوب فرهنگستانتپهای شنی که در انتهای یک خط فرعی برای متوقف کردن قطار فراری ایجاد میکنند
صافی شنیsand filterواژههای مصوب فرهنگستاننوعی صافی متشکل از چند بستر شنی و بهصورت لایهلایه که از آن برای جدا کردن ذرات ریز معلق از آب یا سیال استفاده میکنند
آبسنگ ماسهایsand reefواژههای مصوب فرهنگستانسد یا پشتۀ کوتاهی از ماسه در امتداد کرانۀ دریاچه یا دریا که با جریان آب یا موج شکل میگیرد متـ . سد ماسهای sandbar
صافش شنی تندrapid sand filtrationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فرایند تصفیۀ آب که در آن آب پس از زلالسازی از بستری شنی عبور داده میشود تا بقایای ذرات آن گرفته شود
صافش شنی کندslow sand filtrationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فرایند تصفیۀ آب که در آن آب از میان بستری شنی با خصوصیات مشخص به سمت پایین پرانشت میکند و در خلال آن براثر فرایندهای فیزیکی و شیمیایی و زیستی خالصتر میشود
داغ بلندانلغتنامه دهخداداغ بلندان . [ غ ِ ب ُ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از نشانی باشد که به سبب سجده کردن بسیار در پیشانی مردم بهم می رسد. (ازبرهان ) (انجمن آرا). داغ بلند. چَسَنگ .