انتظارواژهنامه آزادگاه دار،چشم داشت،گاه به معنی زمان ووقت است وهم هم چم (معنی ،هم معنی)دارا بودن وداشتن پس کسی که باسپرس وقت چشم انتظار کسی است:گاه دار ِ می باشد
بالشجهلغتنامه دهخدابالشجه . [ ل ِ ج َ / ج ِ ] (اِ مصغر) بالشتک . صورتی و یا تعریبی است از بالشچه . بالشتچه . بالش کوچک . بالش خرد. بالش خرد که اگریم گویند.(فرهنگ شعوری ج 1 ص 192). || گویا بالشی
براه افتادنلغتنامه دهخدابراه افتادن . [ ب ِ اُ دَ ] (مص مرکب ) (از: ب + راه + افتادن ) قریب به انجام رسیدن و روبرو آمدن و روبراه آمدن کار. (آنندراج ). راه افتادن : کی سرانجامی من خوب براه افتاده ست همچو زین خانه ما را در و دیواری نیست . تأثیر (آ