بازتاب عُقزنیgag reflexواژههای مصوب فرهنگستانواکنش غیرارادی نوزاد هنگامی که یک شیء سفت به بخش پسین دهان او برخورد میکند
پژواک قلابشکلhook echoواژههای مصوب فرهنگستانپژواکی به شکل چنگک بر روی صفحۀ رادار که از بازتابندگی زیاد امواج در طی کشیده شدن بارش به درون مارپیچ میانچرخند به وجود میآید
وق وقلغتنامه دهخداوق وق . [ وَ وَ ] (اِ صوت ) وغ وغ . آواز سگ . عوعو. (یادداشت مرحوم دهخدا).- وق وق کردن ؛ عوعوکردن سگ . وغ وغ کردن .
نوارنشانregister 4واژههای مصوب فرهنگستاننواری پارچهای که به شیرازۀ کتاب متصل است و نقش چوقالف را بازی میکند
چالچوقلغتنامه دهخداچالچوق . (اِخ ) دهی است از دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان که در 11 هزارگزی جنوب باختری ابهر و 25هزارگزی راه مالرو عمومی واقع شده . کوهستانی و سردسیر است و 394 تن سکنه
میدانچوقلغتنامه دهخدامیدانچوق . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه ، واقع در 30/5هزارگزی جنوب باختری مراغه با 673 تن سکنه . آب آن از چاه و رودخانه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <spa
الاچوقلغتنامه دهخداالاچوق . [ اَ ] (اِ) خانه ای است که ترکمانان و اهل دشت سازند مشتمل بر چند چوب که به زمین نصب کرده سرهای آن را به هم بندند و درآن بسر برند. ترکی است . رجوع به الاچق و آلاجق شود.
الچوقلغتنامه دهخداالچوق . [ اَ ل َ ] (ترکی ، اِ) نوعی خیمه . نوعی چادرترکمانان . با آلاچق و آلاچیق مقایسه شود : بسرای ضرب همت بقراضه ای چه لافم چه کند بپای پیلان الچوق ترکمانی . نظامی .رجوع به آلاچیق و آلاجق شود.