چپکنلغتنامه دهخداچپکن . [ چ َ ک َ ] (اِ) نوعی از پوشش اهل ایران ، مثل جامه . (آنندراج ). نوعی از جامه که سینه و شکم را بپوشاند و بندهای آن در پشت بسته شود. (ناظم الاطباء). مخفف چپ افکن ، یک قسم لباس نیم تنه بوده . (فرهنگ نظام ) : وجودش را حمایل سان بیاراست قبای
چپکنفرهنگ فارسی عمیدنوعی قبا؛ جامۀ بلند مردانه: ◻︎ وجودش را حمایلسان بیاراست / قبای چپکنش را شد چپ و راست (اشرف: لغتنامه: چپکن).
کن لم یکنواژهنامه آزادکُن لَم یَکُن. عبارتی است عربی به معنی لُغویِ بود آنچه بود. این عبارت در زمینهٌ اقتصادی به معاملاتی نسبت داده می شود که براساس ناهماهنگی و یا ناهماهنگی هایی با قرارهایِ قبلیِ بین طرفین معامله، مُلغی تلقّی مشوند.
یلان بافلغتنامه دهخدایلان باف . [ ی َ لام ْ ] (ن مف مرکب ، اِ مرکب ) چیزی است که خطوط محرف مثل داشته باشد و اکثر از آن حاشیه ٔ چادر و سجاف قبا و چپکن سازند. (آنندراج ). و رجوع به یلال باف شود.
چپگنلغتنامه دهخداچپگن . [ چ َ گ َ / گ ِ ] (اِ) نوعی لباس . نوعی جامه ٔ زنانه . قسمی لباس زنانه . نوعی جامه با پارچه ٔ ستبر و آستین دراز شکافته که آستین های آن را پشت گردن توان افکند و زنان تاتار دارند. رجوع به چپکن شود.
گریبان سمورلغتنامه دهخداگریبان سمور. [گ ِ ن ِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پوستین سمور که به هر دو جانب چپکن در ولایت و به هر دو طرف نیمه آستین در هند دوزند. (آنندراج ) (بهار عجم ) : چون عبای مصریش کامل پریشان تا بناف چون گریبان سمورش زلف مشکین تا کمر.<p class="
چپ راسلغتنامه دهخداچپ راس . [ چ َ ] (اِ مرکب ) چپ راست . چپ و راست . قسمی از تکمه های ابریشم که درایران اکثر به «چپکن » و در هندوستان سپاهیان و جوانان به قباهای بخیه دوز دوزند. (آنندراج ) : ز تیر غمزه چاک سینه ام چپراسها دارداز آن برگشته مژگان چپ اندازی که میدانی