چینه دان

činedān

معنی

کیسه‌ای که بین حلقوم و معدۀ مرغ قرار دارد و مواد غذایی داخل آن می‌شود؛ جاغر؛ ژاغر؛ شاغر؛ کژار؛ گژار؛ شکانک.

جست‌وجوی دقیق

چینه دان

لغت‌نامه دهخدا

چینه دان . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) مرکب از: (چینه + دان ، ظرف ) حوصله ٔ مرغانه را گویند. (برهان ). حوصله ٔ مرغان است که دانه در آن جمع شود، و آن را ژاغر نیز گویند. (آنندراج ) (انجمن آرا). علف دان مرغ . جای دانه و خوراک مرغان و آن غیر سنگ دان

چینه دان

فرهنگ فارسی عمید

کیسه‌ای که بین حلقوم و معدۀ مرغ قرار دارد و مواد غذایی داخل آن می‌شود؛ جاغر؛ ژاغر؛ شاغر؛ کژار؛ گژار؛ شکانک.

چینه دان

دیکشنری فارسی به عربی

محصول

چینه دان

فرهنگ فارسی معین

( ~.)(اِ.) کیسه مانندی که در امتداد مری اکثر پرندگان قرار دارد و چینه وارد آن می شود.

جست‌وجوی هم‌آوا

ابعاد نهایی

finished size, neat size, finished measure, net measure, net size, target size

واژه‌های مصوب فرهنگستان

ابعاد چوب پس از ماشین‌کاری

سحابی نِی ـ آلن

Ney-Allen Nebula

واژه‌های مصوب فرهنگستان

چشمۀ گسترده‌ای از گسیل فروسرخ که در سحابی جبار و در نزدیکی ذوزنقه واقع شده است

معادلۀ یونی نهایی

net ionic equation

واژه‌های مصوب فرهنگستان

معادلۀ شیمیایی یک واکنش در محلول که در آن یون‌های تماشاچی یا ناظر حذف شده‌اند تا تغییر شیمیایی واقعی را نشان دهند

گنه گنه

لغت‌نامه دهخدا

گنه گنه . [ گ َ ن ِ گ َ ن ِ ] k00l)_&tl;rb&tg;);">

نه نه

لغت‌نامه دهخدا

نه نه . [ ن َ ن َ / ن َ ن ِ ] (اِ) ننه . رجوع به ننه شود.

جست‌وجوی مشابه

چینه دانه

لغت‌نامه دهخدا

چینه دانه . [ ن َ / ن ِن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) حوصله ٔ مرغان . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). چینه دان . چیلک دان . رجوع به چینه دان شود.

چینه دان پرندگان

دیکشنری فارسی به انگلیسی

crop, gizzard

چینه دان پرندگان و حشرات

دیکشنری فارسی به انگلیسی

craw

جست‌وجوی متن

چینه دون، چلیک دون

گویش تهرانی

چینه دان

جیک دون

گویش تهرانی

چینه دان

چنک

گویش مازنی

چینه دان

چیناک

گویش مازنی

چینه دان

گژار

فرهنگ فارسی عمید

چینه‌دان مرغ.

جست‌وجوی هم‌آغاز

چینه

لغت‌نامه دهخدا

چینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) اسم است از کلمه ٔ چین (از مصدر چیدن ) در مقام تخصیص نوع از جنس . رجوع به چین شود.- خارچینه ؛ خارچین . ابزار خارکن .- موچینه ؛ موچین . آلت کندن موی از رخسار.<b

چینه

لغت‌نامه دهخدا

چینه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) چنه . دانه ٔ مرغان . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). دانه ای که مرغان خورند. (غیاث اللغات ). علف مرغ بود. (اوبهی ). دانه که مرغان خورند. آنچه از دانه و جز آن که مرغ به منقار از زمین چیند. (یادداشت مؤلف ). در تداول

چینه

فرهنگ فارسی عمید

۱. دانه‌ای که پرندگان می‌خوردند.۲. نوعی دیوار گِلی که سنگ و آجر در آن به ‌کار نمی‌رود و لایه‌های آن را تکه‌تکه بر روی هم می‌چینند.۳. هر لایه از دیوار گِلی؛ دای.۴. (زمین‌شناسی) هر ‌طبقه از زمین که از لحاظ آثار و بقایا مربوط به یک دوره است.

چینه

دیکشنری فارسی به عربی

طعم

چینه

دیکشنری فارسی به انگلیسی

birdseed, layer, partition, stack

جست‌وجوی هم‌قافیه

خرچینه

لغت‌نامه دهخدا

خرچینه . [ خ َ ن َ / ن ِ ] (اِ) شانه ٔ مرغ . تاج مرغ . (از ناظم الاطباء). تاج خروس و امثال آن . (از آنندراج ) (از انجمن آرای ناصری ).

چینه

لغت‌نامه دهخدا

چینه

لغت‌نامه دهخدا

خارچینه

لغت‌نامه دهخدا

خارچینه . [ ن َ/ ن ِ ] (اِ مرکب ) موچینه . منقاش سر تراشان . (آنندراج ) (برهان قاطع). موی چین . منتاش . (فرهنگ شعوری ج 1 ورق 378). || سرهای دو انگشت دو ناخن سبابه و ابهام را

کاچینه

لغت‌نامه دهخدا

کاچینه . [ ن َ /ن ِ ] (اِ) کاچره . (شعوری ). کافشه . (ناظم الاطباء).

درپیوند

بیشتر بدانید

چینه دان

činedān

معنی

جست‌وجوی دقیق

لغت‌نامه دهخدا

فرهنگ فارسی عمید

دیکشنری فارسی به عربی

فرهنگ فارسی معین

جست‌وجوی هم‌آوا

واژه‌های مصوب فرهنگستان

واژه‌های مصوب فرهنگستان

واژه‌های مصوب فرهنگستان

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

جست‌وجوی مشابه

لغت‌نامه دهخدا

دیکشنری فارسی به انگلیسی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

جست‌وجوی متن

گویش تهرانی

گویش تهرانی

گویش مازنی

گویش مازنی

فرهنگ فارسی عمید

جست‌وجوی هم‌آغاز

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

فرهنگ فارسی عمید

دیکشنری فارسی به عربی

دیکشنری فارسی به انگلیسی

جست‌وجوی هم‌قافیه

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا

لغت‌نامه دهخدا