وارون QQ inverse, Q-1واژههای مصوب فرهنگستانوارون مقدار Q که آهنگ فرواُفت انرژی را برای موجهای حجمی یا سطحی در هر دوره مشخص میکند متـ . وارون ضریب کیفیت
شاخص KK indexواژههای مصوب فرهنگستانشاخصی سهساعته که معیار گسترۀ فعالیت سریع و نامنظم مغناطیسی توفان در زمان وقوع است
چیکلغتنامه دهخداچیک . (اِ) زنجره . (یادداشت مؤلف ). || آواز زنان در حالت اضطراب ووحشت و خوف . (از لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ). جیغ.
خرچیکلغتنامه دهخداخرچیک . [ خ َ ] (اِ) صحرای وسیع. (فرهنگ شعوری ). کلمه ٔ دیگر در خرجیک . (یادداشت بخط مؤلف ) : ای بر همه قحبگان گیتی سرجیک کون تو فراختر زسیصد خرچیک .فرالاوی .
چیکلغتنامه دهخداچیک . (اِ) زنجره . (یادداشت مؤلف ). || آواز زنان در حالت اضطراب ووحشت و خوف . (از لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ). جیغ.
چیک چیکلغتنامه دهخداچیک چیک . (اِصوت ) نام آواز افتادن قطره های آب . حکایت صوت فروافتادن قطره ها. آواز فروافتادن قطره ها. حکایت صوت فروچکیدن قطره ها. (یادداشت مؤلف ). || آواز مرغان . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
خاچیکلغتنامه دهخداخاچیک . (اِخ ) نام دهی است از دهستان سهندآباد بخش بستان آباد شهرستان تبریز در 26 هزارگزی جنوب بستان آباد و 17 هزارگزی شوسه ٔ بستان آباد به تبریز. محلی است کوهستانی و سردسیر و سکنه ٔ آن <span class="hl" dir="l
کاچیکلغتنامه دهخداکاچیک . (اِ) عصیده . خوش نرم . کوله . (زمخشری ). معجون و ریچاری که از عسل سازند و شیره ٔانگور و شیره ای که از مویز سازند. (ناظم الاطباء).