ترجمه مقاله

کارآمد

kār[']āmad

١. کاردان؛ کارآزموده؛ شایسته؛ کسی که کارها را به‌خوبی انجام می‌دهد.
٢. چیزی که به کار آید و سودمند باشد.

باتدبیر، حاذق، خبره، فعال، کارآ، کارآزموده، کارآمد، کاردان، کارکشته، کاری، ماهر ≠ بیتدبیر، بیفکر

ترجمه مقاله