ترجمه مقاله

کاربند

kārband

۱. کاربندنده؛ به‌کاربرنده؛ عمل‌کننده: ◻︎ پر اندیشه شد جان پولادوند / که آن بند را چون شود کاربند (فردوسی: ۳/۲۷۰).
۲. مطیع؛ فرمان‌بردار.

ترجمه مقاله