کاردگرلغتنامه دهخداکاردگر. [ گ َ ] (ص مرکب ) کاردساز. و چاقوساز. (ناظم الاطباء). سکاک . آنکه کارد سازد : حمزه ٔ ازجاهی کاردگر که مرید شیخ بود و شیخ را در حق او نظری تمامتر، هر روز که نوبت مجلس شیخ بودی حمزه بگاه از ازجاه برفتی و تا آن وقتی که شیخ از خانه بیرون آمدی او به
کاردگر الیشرودلغتنامه دهخداکاردگر الیشرود. [ گ َ رِ اَ ] (اِخ ) از دیههای مازندران در ناحیه ٔ نور. (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 110 بخش انگلیسی ).
کاردگر خطیرلغتنامه دهخداکاردگر خطیر. [ گ َ رِ خ َ ] (اِخ ) از دیههای مازندران در ناحیه ٔ بارفروش . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 117 بخش انگلیسی ).
کاردگر محلهلغتنامه دهخداکاردگر محله . [ گ َ م َح َل ْ ل ِ ] (اِخ ) از دیههای مازندران در تنکابن بخش توابی در ناحیه ٔ هزارجریب . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد، تألیف رابینو ص 106 و ص 123 بخش انگلیسی ).
کارپذیرندهلغتنامه دهخداکارپذیرنده . [ پ َ رَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) قبول کننده ٔ کار و شغل . || متولی . (دهار).
کارپذیرندهلغتنامه دهخداکارپذیرنده . [ پ َ رَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) قبول کننده ٔ کار و شغل . || متولی . (دهار).
انکارپذیرلغتنامه دهخداانکارپذیر. [ اِ پ َ ] (نف مرکب ) قابل انکار. لایق انکار. مقابل انکارناپذیر. (فرهنگ فارسی معین ).
رمزگذاری انکارپذیرdeniable encryptionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رمزگذاری که در آن فرستنده بتواند در صورت لزوم ارسال پیام رمزشده را انکار کند متـ . رمزگذاری فرستندهانکارپذیر sender deniable encryption
رمزگذاری دوسوانکارپذیرbi-deniable encryptionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رمزگذاری که در آن هر دو طرف ارتباط، یعنی فرستنده و گیرنده، قادر به انکار پیام دریافتی خود باشند
رمزگذاری گیرندهانکارپذیرreceiver deniable encryptionواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رمزگذاری که در آن گیرنده بتواند دریافت پیام رمزشده را انکار کند