کارگردانلغتنامه دهخداکارگردان . [ گ َ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) کسی که کارها را روبراه میکند. مدیر. سرکار: رجل ٌ قلب ، مردی کارگردان . (محمودبن عمر ربنجنی ). || در تداول امروز بکسی گویند که نمایشنامه ها را به روی صحنه می آورد: کارگردان سینما و تآتر و تبلیغات . || ج ، کارگردانان : کارگردانان مجلس .<b
کارگردانفرهنگ فارسی عمید١. (سینما) آنکه فیلمی را تهیه کرده و آنرا بر صحنه میآورد.۲. آنکه کاری یا جایی را اداره میکند.
دستیار کارگردانassistant directorواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که وظایف متنوعی از قبیل برنامهریزی زمانی و هماهنگی گروه تولید و برگزاری تمرینها را که کارگردان به وی محول کرده است، بر عهده دارد
نسخۀ کارگردانdirector's cut, director's fine cutواژههای مصوب فرهنگستاننسخۀ تدوینشدۀ مورد تأیید کارگردان
دستیار کارگردانassistant directorواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که وظایف متنوعی از قبیل برنامهریزی زمانی و هماهنگی گروه تولید و برگزاری تمرینها را که کارگردان به وی محول کرده است، بر عهده دارد
دستیار کارگردانassistant directorواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که وظایف متنوعی از قبیل برنامهریزی زمانی و هماهنگی گروه تولید و برگزاری تمرینها را که کارگردان به وی محول کرده است، بر عهده دارد
کارآموز دستیاری کارگردانsecond 2nd assistant director, DGA traineeواژههای مصوب فرهنگستانفردی که اغلب با تکمیل گزارشهای سر صحنه برای دستیاری کارگردان آموزش میبیند
نسخۀ کارگردانdirector's cut, director's fine cutواژههای مصوب فرهنگستاننسخۀ تدوینشدۀ مورد تأیید کارگردان