ترجمه مقاله

کاری

kāri

١. کسی که زیاد کار می‌کند یا خوب از عهدۀ کاری برمی‌آید؛ کارکن؛ فعّال.
٢. [مجاز] مؤثر؛ اثرگذار: تیر کاری، زخم کاری.
٣. [قدیمی، مجاز] جنگ‌جو؛ دلیر و جنگاور.
۴. [قدیمی، مجاز] نیکو؛ خوب.

۱. کارگر
۲. اثربخش، موثر
۳. زحمتکش
۴. ساعی، فعال، کارآمد، کارآ

ترجمه مقاله