کبوترفرهنگ فارسی عمیدنام عمومی گروهی از پرندگان با سر کوچک، گردن کوتاه، و پرهای انبوه که انوع اهلی آن برای نمایش و تفریح یا بردن نامه استفاده میشود.⟨ کبوتر نامهبر: نوعی کبوتر که اندکی درشتتر از کبوتر اهلی است و او را برای رساندن نامهها پرورش میدهند.⟨ کبوتر چاهی: (زیستشناسی) نوعی کبوتر با پرها
کبوترلغتنامه دهخداکبوتر. [ ک َ ت َ ] (اِ) کفتر. کبتر. (ناظم الاطباء). حمام . (دهار) (فهرست مخزن الادویه ). کوتر. کفتر. حمامه . (آنندراج ). نامه بر. (یادداشت مؤلف ). عَفْد. و رقاء. سعدانه . صُلْصُلَة. (منتهی الارب ). و رقاء.(منتهی الارب ). کُوتَر مخفف و کفتر مبدل کبوترست . صحرائی ، معلقی ، زره
کبوترلغتنامه دهخداکبوتر. [ ک َ ت َ ] (اِ) کفتر. کبتر. (ناظم الاطباء). حمام . (دهار) (فهرست مخزن الادویه ). کوتر. کفتر. حمامه . (آنندراج ). نامه بر. (یادداشت مؤلف ). عَفْد. و رقاء. سعدانه . صُلْصُلَة. (منتهی الارب ). و رقاء.(منتهی الارب ). کُوتَر مخفف و کفتر مبدل کبوترست . صحرائی ، معلقی ، زره
کبوترفرهنگ فارسی عمیدنام عمومی گروهی از پرندگان با سر کوچک، گردن کوتاه، و پرهای انبوه که انوع اهلی آن برای نمایش و تفریح یا بردن نامه استفاده میشود.⟨ کبوتر نامهبر: نوعی کبوتر که اندکی درشتتر از کبوتر اهلی است و او را برای رساندن نامهها پرورش میدهند.⟨ کبوتر چاهی: (زیستشناسی) نوعی کبوتر با پرها
کبوترلغتنامه دهخداکبوتر. [ ک َ ت َ ] (اِ) کفتر. کبتر. (ناظم الاطباء). حمام . (دهار) (فهرست مخزن الادویه ). کوتر. کفتر. حمامه . (آنندراج ). نامه بر. (یادداشت مؤلف ). عَفْد. و رقاء. سعدانه . صُلْصُلَة. (منتهی الارب ). و رقاء.(منتهی الارب ). کُوتَر مخفف و کفتر مبدل کبوترست . صحرائی ، معلقی ، زره
خرکبوترلغتنامه دهخداخرکبوتر. [ خ َ ک َ ت َ ] (اِ مرکب ) ورشان . کبوتر باطوق . کبوتر دستی . (زمخشری ). کبوتر صحرائی . (آنندراج ). فاخته . (ناظم الاطباء).
سبز کبوترلغتنامه دهخداسبز کبوتر. [ س َ ک َ ت َ ] (اِخ ) کنایه از جبرئیل علیه السلام . (مجموعه ٔ مترادفات ص 106).
کبوترفرهنگ فارسی عمیدنام عمومی گروهی از پرندگان با سر کوچک، گردن کوتاه، و پرهای انبوه که انوع اهلی آن برای نمایش و تفریح یا بردن نامه استفاده میشود.⟨ کبوتر نامهبر: نوعی کبوتر که اندکی درشتتر از کبوتر اهلی است و او را برای رساندن نامهها پرورش میدهند.⟨ کبوتر چاهی: (زیستشناسی) نوعی کبوتر با پرها
کبوترلغتنامه دهخداکبوتر. [ ک َ ت َ ] (اِ) کفتر. کبتر. (ناظم الاطباء). حمام . (دهار) (فهرست مخزن الادویه ). کوتر. کفتر. حمامه . (آنندراج ). نامه بر. (یادداشت مؤلف ). عَفْد. و رقاء. سعدانه . صُلْصُلَة. (منتهی الارب ). و رقاء.(منتهی الارب ). کُوتَر مخفف و کفتر مبدل کبوترست . صحرائی ، معلقی ، زره