کداملغتنامه دهخداکدام . [ ک ُ ] (ضمیر، ص ) از ادات پرسش است در تردید. برای استفهام باشد و اطلاق این بر ذوی العقول و غیر ذوی العقول هر دو آید. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). بمعنی چه و که و این صفت همیشه مقدم بر موصوف باشد خواه آن موصوف شخص باشد و یا چیز و آن را در تردید مقصود بطور استفهام استعمال
کداملغتنامه دهخداکدام . [ ک ُ ](ع اِ) اصل المرعی و آن گیاهی است شکسته و افتاده بر زمین و چون باران بارد ظاهر گردد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گیاه افتاده ٔ بر زمین که چون باران بارد ظاهر گردد. (ناظم الاطباء). || (ص ) مرد پیر سالخورده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
کدامفرهنگ فارسی عمید۱. کلمۀ استفهام برای پرسش در مورد انتخاب بین دو یا چند چیز.۲. (ضمیر) چه کسی؟؛ چه چیزی؟.
قدائملغتنامه دهخداقدائم . [ ق َ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قدوم . نیک مبارزان و دلیران . رجوع به قدوم شود. ج ِ قدیم . (منتهی الارب ). رجوع به قدیم شود.
کدامانلغتنامه دهخداکدامان .[ ک ُ ] (اِ) ج ِ کدام . (یادداشت مؤلف ) : خون می رود از جسم اسیران کمندش یک روز نپرسد که کیانند و کدامان . سعدی .و رجوع به کدام شود.
کدامةلغتنامه دهخداکدامة. [ ک َ م َ ] (اِ) گونه ٔ انبرود. (مهذب الاسماء). گونه ٔ امرود و جز آن . (یادداشت مؤلف ).
کدامةلغتنامه دهخداکدامة. [ ک ُ م َ ] (ع اِ) بقیه ٔ چیزی که خورده باشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
کدامیلغتنامه دهخداکدامی . [ ک ِ ] (اِ) سنگی باشد سبز تیره رنگ و آن در سواحل بحور بهم می رسد و خفیف و درشت می باشد. ارباب صنعت آن را بر قلعی طرح کنند. (برهان ) (آنندراج ).
کدامیلغتنامه دهخداکدامی . [ ک ُ ] (حامص ) کدام بودن . (فرهنگ فارسی معین ). || در تداول منطق ابن سینا کدامی را بجای «ای شی ٔ» و «ای ّ» بکار برده و گوید مطلب «ای ّ» و آن از کدامی پرسد. (دانشنامه ص 63) : و چون نتوانی او را (ذات را) موجود پ
کدامانلغتنامه دهخداکدامان .[ ک ُ ] (اِ) ج ِ کدام . (یادداشت مؤلف ) : خون می رود از جسم اسیران کمندش یک روز نپرسد که کیانند و کدامان . سعدی .و رجوع به کدام شود.
کدامةلغتنامه دهخداکدامة. [ ک َ م َ ] (اِ) گونه ٔ انبرود. (مهذب الاسماء). گونه ٔ امرود و جز آن . (یادداشت مؤلف ).
کدامةلغتنامه دهخداکدامة. [ ک ُ م َ ] (ع اِ) بقیه ٔ چیزی که خورده باشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
کدامیلغتنامه دهخداکدامی . [ ک ِ ] (اِ) سنگی باشد سبز تیره رنگ و آن در سواحل بحور بهم می رسد و خفیف و درشت می باشد. ارباب صنعت آن را بر قلعی طرح کنند. (برهان ) (آنندراج ).
کدامیلغتنامه دهخداکدامی . [ ک ُ ] (حامص ) کدام بودن . (فرهنگ فارسی معین ). || در تداول منطق ابن سینا کدامی را بجای «ای شی ٔ» و «ای ّ» بکار برده و گوید مطلب «ای ّ» و آن از کدامی پرسد. (دانشنامه ص 63) : و چون نتوانی او را (ذات را) موجود پ
اکداملغتنامه دهخدااکدام . [ اِ ] (ع مص ) وثیقه گرفته شدن از اسیر. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).