کرستوانلغتنامه دهخداکرستوان . [ ک َ رَس ْت ْ ] (اِ) کرستون . (از برهان ) (ناظم الاطباء). قپان و ترازوی یک پله . (ناظم الاطباء). رجوع به کرستون شود.
فرستونلغتنامه دهخدافرستون . [ ف َ رَ ] (اِ) قپان که بارها بدان سنجند و آن را کپان گویند یعنی بزرگ و قپان معرب آن شده . (از انجمن آرا). صحیح آن قرستون با قاف است . رجوع به فرسطون و کرستون شود.
گرستودنلغتنامه دهخداگرستودن . [ گ َ رَ دَ ] (اِ) کپان و آن ترازومانندی است که بسته ها و تنگهای بار را بدان سنجند. (برهان ) (آنندراج ). قپان . ظاهراً مصحف «گرستون » و «کرستون » است . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). رجوع به گرستون شود.
گرستونلغتنامه دهخداگرستون . [ گ َ رَ ] (اِ) بمعنی گرستودن است که قپان باشد. (برهان ) (انجمن آرا) : خواهی به حسابش ده و خواهی به گزافه خواهی به ترازو ده وخواهی به گرستون . مولانا زرین (از شعوری ج 2 ص <span cl