کرچکلغتنامه دهخداکرچک . [ ک َ چ َ ] (اِ) اسم ترکی خروع است . (فهرست مخزن الادویه ). دانه ٔ بید انجیر. (ناظم الاطباء). بید انجیر. خِروَغ . (فرهنگ فارسی معین ) (یادداشت مؤلف ). گیاهی است از تیره ٔ فرفیون ها که یکساله است و دارای برخی گونه های پایا می باشد گونه های پایای کرچک تا <span class="hl
کرچکلغتنامه دهخداکرچک . [ ک َ چ َ ] (اِخ ) دهی است از بخش بلده در آمل مازندران . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 151).
کرچکفرهنگ فارسی عمید۱. دانهای درشت و روغندار که روغن آن به عنوان مسهل به کار میرود.۲. گیاه این دانه که علفی، یکساله، و از خانوادۀ فرفیون است.
کرچکفرهنگ فارسی معین(کَ چَ) (اِ.) گیاهی است از تیرة فرفیون ها که یک ساله است و دارای برخی گونه های پایا می باشد. برگ های این گیاه دارای پهنک بزرگ و منفرد و پنجه ای شکل و گل هایش خوشه ای و به طور متقابل با برگ های انتهایی ساقه قرار دارد. میوه اش کپسول دار و پوشیده از خار و شامل سه دانه روغن دار است . از دانه های کرچک رو
قرک / قروکواژهنامه آزادکسی را گویند که مبتلا به باد فتق (ورم بیضه ها) عمدتاً بر اثر بلند کردن جسم سنگین شده است.
کرغلغتنامه دهخداکرغ . [ ک ُ ] (اِ) به معنی کراغ است وآن گیاهی است که کمان گران بر بازوی فرودآمده و استخوان از جای بدررفته بندند. (آنندراج ) (برهان ). کراغ . (جهانگیری ) (از ناظم الاطباء). رجوع به کراغ شود.
کرکلغتنامه دهخداکرک . [ ک َ رَ ] (اِخ ) رودی است در استرآبادرستاق در شمال و مشرق شهر استرآباد. (سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 81 و ترجمه ٔ آن ص 113).
کرچک لاریجانلغتنامه دهخداکرچک لاریجان . [ ک َ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل . دشت ، معتدل و مرطوب است و 205 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
کرچک نوائیلغتنامه دهخداکرچک نوائی . [ ک َ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل . دشت ، معتدل و مرطوب است و 105 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
روغن کرچکcastor oilواژههای مصوب فرهنگستانروغنی امتزاجپذیر با الکل که از دانههای گیاه کرچک استخراج میشود
کرچک لاریجانلغتنامه دهخداکرچک لاریجان . [ ک َ چ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل . دشت ، معتدل و مرطوب است و 205 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
کرچک نوائیلغتنامه دهخداکرچک نوائی . [ ک َ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل . دشت ، معتدل و مرطوب است و 105 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
کرچک رسمیRicinus communis, castor oil plant, castorbeanواژههای مصوب فرهنگستانتنها گونۀ کرچک به شکل گیاه درختچهای یکساله به ارتفاع 5 متر و ساقۀ راست و بیکرک و برگهای پنجهای دارای 5 تا 11 لَپ سرنیزهای یا تخممرغیـ سرنیزهای و در حاشیه دندانهایـ ارهای و گلهای نر و ماده جدا از یکدیگر و میوۀ پوشینهای به طول 1 تا 2 سانتیمتر و پوشیده از تزیینات یا زوائد با تراکم و طو
روغن کرچکcastor oilواژههای مصوب فرهنگستانروغنی امتزاجپذیر با الکل که از دانههای گیاه کرچک استخراج میشود