کرکرهنلغتنامه دهخداکرکرهن . [ ک َ ک َ هََ ] (اِ) به لغت بربری دوایی است که آن را عاقرقرحا خوانند و آن بیخ طرخون رومی است . (برهان ) (آنندراج ). کرکرهان . قرقرهان . به سریانی کُرکُرهان . آککرا. (فرهنگ فارسی معین ). بیخی است شبیه به سنبل رومی و از آن سرختر و در جمیع افعال مانند عاقرقرحاست و از ای
کرکروهنلغتنامه دهخداکرکروهن . [ ک َ ک َ هَِ ] (اِ) معجونی باشد از کبابه ٔ شکافته و فلنجه و بسباسه و صندل و مقاصری و سنبل الطیب و مازو و عسل و قوت دل دهد و قبض آرد. (برهان ) (آنندراج ). || گیاهی است که به ناردین مشابه بود و لون او سرختر باشد و تفرقه میان ایشان آن است که رنگ ناردین به سیاهی مایل ا