کره کرهلغتنامه دهخداکره کره . [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش شاهین دژ شهرستان مراغه . کوهستانی و معتدل است و 90 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کره کرهلغتنامه دهخداکره کره . [ ک َ رَ ک َ رَ ] (اِخ ) امیرآباد. دهی است از توابع تنکابن مازندران . (سفرنامه ٔ مازندران رابینو ص 106 و ترجمه ٔ آن ص 144).
بدیل کرۀ کاکائوcocoa butter alternative, CBAواژههای مصوب فرهنگستانچربی یا چربیهایی که میتوانند همه یا بخشی از خواص کرۀ کاکائو را داشته باشند
بهبوددهندۀ کرۀ کاکائوcocoa butter improver, CBIواژههای مصوب فرهنگستاننوعی معادل کرۀ کاکائو که مقدار زیـادی تـریگلیسرید جـامد دارد و از آن بـرای بهبود کرۀ کاکائوی نرم استفاده میکنند
جانشین کرۀ کاکائوcocoa butter substitute, CBS 1واژههای مصوب فرهنگستانچربی گیاهی حاوی لوریکاسید با ترکیب شیمیایی کاملاً متفاوت با کرۀ کاکائو که برخی از خواص فیزیکی آن را داراست و میتوان آن را تا صددرصد جانشین کرۀ کاکائو کرد
جایگزین کرۀ کاکائوcocoa butter replacer, CBRواژههای مصوب فرهنگستانچربی گیاهی فاقد لوریکاسید که توزیع اسید چرب در آن شبیه کرۀ کاکائو است، اما ساختمان تریگلیسریدی آن با کرۀ کاکائو متفاوت است و میتوان آن را جانشین بخشی از کرۀ کاکائو کرد
شکلات آشپزیcooking chocolateواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شکلات شیرینیپزی که در آن بهجای کرۀ کاکائو، روغن گیاهی به کار میرود
شکلات شیریmilk chocolateواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فراوردۀ غذایی که با آمیختن شیرخشک با شکر و شکلات و کرۀ کاکائو تهیه میشود
روکش شکلاتیchocolate couvertureواژههای مصوب فرهنگستانشکلات حاوی بیشترین میزان کرۀ کاکائو که از آن برای پوشش محصولات شکلاتی بسیار با کیفیت استفاده میشود
دماآماییtemperingواژههای مصوب فرهنگستانفرایند بهتناوب ذوب و سرد کردن کرۀ کاکائو که باعث ایجاد بافتی مطلوب و یکدست در آن میشود