ترجمه مقاله

کستی

kosti

۱. (ورزش) کُشتی.
۲. در آیین زردشتی، کمربند مقدسی که پس از هفت‌سالگی موظف به بستن آن هستند.
۳. کمربند: ◻︎ بر کمرگاه تو از کستی جوزاست بتا / چه کشی بیهده کستی و چه بندی کمرا (خسروی: شاعران بی‌دیوان: ۱۷۲).
⟨ کستی کردن: (مصدر لازم) [قدیمی]
۱. کشتی گرفتن.
۲. مقابله کردن: ◻︎ به زور آن‌که با باده کستی کند / فکنده‌ست هرگه که مُستی کند (اسدی: ۵۰).

ترجمه مقاله