کشمیریلغتنامه دهخداکشمیری . [ ک ِ ] (ص نسبی ) منسوب به کشمیر. (ناظم الاطباء). هرچیز مربوط و منسوب یا ساخت کشمیر. || از مردم کشمیر. ج ، کشامرة. (ناظم الاطباء). || قسمی گیلاس که درایران به غلط گیلاس فرنگی گویند. (یادداشت مؤلف ).
کشمیریفرهنگ فارسی عمید۱. از مردم کشمیر: ◻︎ به شعر حافظ شیراز میرقصند و مینازند / سیهچشمان کشمیری و ترکان سمرقندی (حافظ: ۸۷۸).۲. تهیهشده در کشمیر: شال کشمیری.
کشمریلغتنامه دهخداکشمری . [ ک َ م َ ] (ص نسبی ) منسوب به کشمر : ای سرو کشمری سوی باغ سداهراهرگز دمی نیایی و یکروز نگذری .حقوری (از حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ص 17).
حسین کشمیریلغتنامه دهخداحسین کشمیری . [ ح ُ س َ ن ِ ک َ ] (اِخ ) (تفضل ...) ریاضیدان کشمیری . رجوع به تفضل حسین شود.
راهب کشمیریلغتنامه دهخداراهب کشمیری . [ هَِ ب ِ ک َ ] (اِخ ) از گویندگان کشمیر. رجوع به روز روشن ص 238 و فرهنگ سخنوران شود.
سالم کشمیریلغتنامه دهخداسالم کشمیری . [ ل ِ م ِ ک ِ] (اِخ ) اسم او ملالطف اﷲ ولد سیدمیرعلی از سادات کشمیر است . جوان با ادب آرامی است . در ظاهر و باطن مرغوب و محبوب القلوب . از شوق زیارت عتبات عالیات بی آرام شده چون راه بعلت افاغنه مسدود بود بجهان آباد رفته از آنجا به بندر شوره آمده ، مدت سه چهار ما
رشید کشمیریلغتنامه دهخدارشید کشمیری . [ رَ دِ ک َ ] (اِخ ) مولوی محمد عبدالرشید، فرزند محمدشاه کشمیری . از گویندگان قرن سیزدهم هَ . ق . بود. رجوع به فرهنگ سخنوران و شمع انجمن ص 183 شود.
حسین کشمیریلغتنامه دهخداحسین کشمیری . [ ح ُ س َ ن ِ ک َ ] (اِخ ) (تفضل ...) ریاضیدان کشمیری . رجوع به تفضل حسین شود.
راهب کشمیریلغتنامه دهخداراهب کشمیری . [ هَِ ب ِ ک َ ] (اِخ ) از گویندگان کشمیر. رجوع به روز روشن ص 238 و فرهنگ سخنوران شود.
سالم کشمیریلغتنامه دهخداسالم کشمیری . [ ل ِ م ِ ک ِ] (اِخ ) اسم او ملالطف اﷲ ولد سیدمیرعلی از سادات کشمیر است . جوان با ادب آرامی است . در ظاهر و باطن مرغوب و محبوب القلوب . از شوق زیارت عتبات عالیات بی آرام شده چون راه بعلت افاغنه مسدود بود بجهان آباد رفته از آنجا به بندر شوره آمده ، مدت سه چهار ما
رشید کشمیریلغتنامه دهخدارشید کشمیری . [ رَ دِ ک َ ] (اِخ ) مولوی محمد عبدالرشید، فرزند محمدشاه کشمیری . از گویندگان قرن سیزدهم هَ . ق . بود. رجوع به فرهنگ سخنوران و شمع انجمن ص 183 شود.
واصف کشمیریلغتنامه دهخداواصف کشمیری . [ ص ِ ف ِ ک َ ] (اِخ ) مولوی سیدحسن شاه متوفی در 1285 هَ . ق . شاعری است و برای دیدن شرح حال وی رجوع شود به «فرهنگ سخنوران » دکتر خیامپور و «شمع انجمن » امیرالملک سیدمحمد صدیق حسن خان بهادر و «روز روشن » محمد مظفر حسین متخلص به
غیرت خانلغتنامه دهخداغیرت خان . [ غ َ رَ ] (اِخ )از بزرگان و ادیبان هندوستان . او راست : جهانگیرنامه . شاید همان خواجه عبداللطیف غیرت (کشمیری ) باشد. رجوع به غیرت کشمیری شود. (از قاموس الاعلام ترکی ج 5).
حاجی محمد کشمیریلغتنامه دهخداحاجی محمد کشمیری . [ م َ ح َم ْ م َ ک َ ] (اِخ ) یکی از علما و شعرای هندوستان است . او به زمان اکبرشاه در دهلی میزیست و عده ای کثیر از طلاب در دوره ٔ درس او حاضر می آمدند و او اصلاً از مردم همدان ایران بود و در 1006هَ . ق . در دهلی در گذشت .
حسین کشمیریلغتنامه دهخداحسین کشمیری . [ ح ُ س َ ن ِ ک َ ] (اِخ ) (تفضل ...) ریاضیدان کشمیری . رجوع به تفضل حسین شود.
راهب کشمیریلغتنامه دهخداراهب کشمیری . [ هَِ ب ِ ک َ ] (اِخ ) از گویندگان کشمیر. رجوع به روز روشن ص 238 و فرهنگ سخنوران شود.
سالم کشمیریلغتنامه دهخداسالم کشمیری . [ ل ِ م ِ ک ِ] (اِخ ) اسم او ملالطف اﷲ ولد سیدمیرعلی از سادات کشمیر است . جوان با ادب آرامی است . در ظاهر و باطن مرغوب و محبوب القلوب . از شوق زیارت عتبات عالیات بی آرام شده چون راه بعلت افاغنه مسدود بود بجهان آباد رفته از آنجا به بندر شوره آمده ، مدت سه چهار ما
رشید کشمیریلغتنامه دهخدارشید کشمیری . [ رَ دِ ک َ ] (اِخ ) مولوی محمد عبدالرشید، فرزند محمدشاه کشمیری . از گویندگان قرن سیزدهم هَ . ق . بود. رجوع به فرهنگ سخنوران و شمع انجمن ص 183 شود.