کلراتلغتنامه دهخداکلرات . [ کْل ُ /ک ُ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) در اصطلاح شیمی ، نام عمومی کلیه ٔ املاح منسوب به اسید کلریک (Clo3H) یکی از مشهورترین آنها کلرات پتاسیم است که یکی از اکسیدکننده های قوی است . باید دانست که تمام کلرات
کلراتفرهنگ فارسی معین(کُ لُ) [ فر. ] (اِ.) نام عمومی کلیة املاح منسوب به اسید کلریک H 3 Clo یکی از مشهورترین آنها کلرات پتاسیم است .
کلرودلغتنامه دهخداکلرود. [ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان اشکور بالاست که در بخش رودسر شهرستان لاهیجان واقع است و 124 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
تَرَکخوردگی خوردگی ـ تنشی کلریدchloride-induced stress-corrosion cracking, CISCCواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ترکخوردگی خوردگی ـ تنشی ناشی از پیل غلظتی کلرید که در صورت وجود توأمان تنش کششی و محلول کلریدی رخ میدهد
کبریتلغتنامه دهخداکبریت . [ ک ِ ] (ع اِ) چوب کوچک و باریکی که در نوک آن گوگرد باشد. (ناظم الاطباء). فارسیان خسی را گویند که به آب گوگرد تر کرده خشک سازند و به اندک گرمی آتش گیرد و برای افروختن شمع و چراغ بکار آیدو در عرف هند آن را یاسلائی خوانند و این مجاز است از عالم تسمیة الشی ٔ باسم مادته ،