کلسیم

kalsiyom

معنی

عنصر فلزی سفیدرنگ با جلای فلزی، و نرم که در طبیعت به‌صورت آهک وجود دارد و وجود آن در بدن برای رشد و استحکام استخوان‌ها لازم است.

جست‌وجوی دقیق

کلسیم

لغت‌نامه دهخدا

کلسیم . [ ک َ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) در اصطلاح علم شیمی ، فلزی است دو ظرفیتی که اکثر املاحش غیر محلولند. این فلز در طبیعت به صورت گچ و مرمر و گل سفید فراوان است و اغلب آن را از تجزیه ٔ الکتریکی کلرور دو کلسیم بدست می آورند. این فلز از سرب نرمتر ولی از سدیم سخت تر است و در هوا ف

کلسیم

فرهنگ فارسی عمید

کلسیم

دیکشنری فارسی به عربی

کالسيوم

کلسیم

فرهنگ فارسی معین

(کَ یُ) [ فر. ] (اِ.) عنصری است با علامت شیمیایی CU ، نرم و محلول در آب . در طبیعت به صورت سنگ های آهکی و مرمر وجود دارد این عنصر ماده اصلی سازندة استخوان ، دندان ، برگ درختان و صدف است .

جست‌وجوی هم‌آوا

کلیشم

لغت‌نامه دهخدا

کلیشم . [ ک ِ ش ُ ] (اِخ ) دهی از بلوک فاراب دهستان عمارلوست که در بخش رودبار شهرستان رشت واقع است و 2000 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).

کلیشم

لغت‌نامه دهخدا

کلیشم . [ ک ِ ش ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان دوهزار است که در شهرستان شهسوار واقع است و 210 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).

کلیشم

واژه‌نامه آزاد

كليشم در نام نامدارهاي ايران به معني غير قابل فتح و به گفته برخي از ساكنان به معني كندوي زنبور عسل ياد مي شود . نكته مهم اينكه يكي از سرداران بزرگ تازيان (عرب) به نام حجاجبن يوسف دراين منطقه شكست سختي خورده وناچار به عقب نشيني شده.