کلوخهلغتنامه دهخداکلوخه . [ ک ُ خ َ / خ ِ ] (اِ) هر چیز که بشکل و هیئت کلوخ باشد، قند کلوخه . (فرهنگ فارسی معین ). چیزی چون کلوخ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).- زغال سنگ کلوخه ؛ قطعات درشت زغال سنگ . مقابل خاکه و سرندی . (یادداشت ب
روانساز کلوخهایagglomerated fluxواژههای مصوب فرهنگستانپودری دانهای که از پخت اجزای آمیختۀ پودری گندلهایشکل و چسبناک، با استفاده از دمای کافی برای زدایش آب و اعمال دیگر فرایندها بر روی آن، به دست میآید
مادۀ ضدِکلوخهanti-caking agentواژههای مصوب فرهنگستاننوعی افزودنی غذایی که از کلوخهای شدن ذرات یا پودرها جلوگیری میکند متـ . ضدکلوخه