کلیسالغتنامه دهخداکلیسا. [ ک ِ ] (اِ) مخفف کلیسیا است که جای پرستش و معبد ترسایان باشد. (برهان ). معبد و پرستشگاه ترسایان و کنشت . (ناظم الاطباء). کلیسیا. کلیسه . (با کنشت و معرب آن کنیسه مقایسه شود). معبد ترسایان . محل عبادت مسیحیان . (فرهنگ فارسی معین ) : در کلیسا
سازمان های کلیسایی برپایه خودمختاری هر کلیسا و اعضای آن (مسیحیت)دیکشنری فارسی به انگلیسیcongregationalism
کلیسیالغتنامه دهخداکلیسیا. [ ک ِ ] (اِ) کلیسا، از «اکلیسا»ی یونانی بمعنی انجمن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کلیسا. (فرهنگ فارسی معین ) : مسجد کلیسیا نشده ست ای پسر هنوزگرچه به شهر همبر مسجد کلیسیاست . ناصرخسرو.چون شاه بازگشت ز ابخا
کلیساکندیلغتنامه دهخداکلیساکندی . [ ک َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آواجیق بخش حومه ٔ شهرستان ماکو است و 1052 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کلیسانلغتنامه دهخداکلیسان . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گرگن است که در بخش فلاورجان شهرستان اصفهان واقع است و 196 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
کلیساکندیلغتنامه دهخداکلیساکندی . [ ک َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آواجیق بخش حومه ٔ شهرستان ماکو است و 1052 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کلیسانلغتنامه دهخداکلیسان . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گرگن است که در بخش فلاورجان شهرستان اصفهان واقع است و 196 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
قره کلیسالغتنامه دهخداقره کلیسا. [ ق َ رَ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چالدران بخش سیه چشمه ٔ شهرستان ماکو واقع در 15 هزارگزی شمال خاوری سیه چشمه و 7 هزارگزی شمال شوسه ٔ سیه چشمه به قره ضیاءالدین . موقع جغرافیایی آن کوهستانی ومع