ترجمه مقاله

کنج

ke(a)nj

زبان کوچک که بیخ حلق قرار دارد؛ ملازه: ◻︎ همی‌ تا دایه کنج و کام کردش / پدر فرزانه هرمز نام کردش (نزاری: لغت‌نامه: کنج).

۱. بیغوله، زاویه، کنار، گوشه، گوه، نبش
۲. چین، شکن، کنجل
۳. قوز، قوزدار، گوژپشت

ترجمه مقاله