کنسولیاریvice-consulateواژههای مصوب فرهنگستانیکی از انواع نمایندگیهای کنسولی که ریاست آن را کنسولیار بر عهده دارد
ویس کنسوللغتنامه دهخداویس کنسول . [ ک ُ ] (فرانسوی ، اِ) معاون کنسول . نایب قنسول . کنسول یار. (فرهنگ فارسی معین ).
ویس قنسوللغتنامه دهخداویس قنسول . [ ق ُ ] (فرانسوی ، اِ) معرب ویس کنسول . قنسول یار. نایب قنسول . کنسول یار. رجوع به ویس کنسول شود.