۱. (زیستشناسی) جانوری از خانوادۀ بندپایان با زندگی انگلی که بهوسیلۀ خرطوم خود خون حیوانات را میمکد. ۲. (اسم، صفت) [مجاز] کسی که در امری سماجت بسیار کند؛ بدپیله؛ سمج: عجب آدم کنهای هستی!.
مترادف
۱. اساس، اصل، پایه، جوهر، ذات ۲. ته، ژرفا، عمق
«» پیدا نشد!
شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.