لغتنامه دهخدا
رحیق . [ رَ ] (ع اِ) می و خوشترین و بهترین می و می خالص بی آمیغ یا صافی و می صافی بی درد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شراب خالص و صاف . (غیاث اللغات ) (فرهنگ سروری ). شراب ویژه . (مهذب الاسماء). شراب خالص و صاف و خوشبوی . (آنندراج ). شراب نیکو یا خالص بی آمیغ یا صافی بی در