لغتنامه دهخدا
نظرتنگ . [ ن َ ظَت َ ] (ص مرکب ) مرادف تنگ چشم . (غیاث اللغات ) (از آنندراج ). ناتوان بین . (از آنندراج ). خردک نگرش . بخیل . کوتاه نظر. چشم تنگ . ممسک . (یادداشت مؤلف ) : کامی که برآید ز خسیسان نظرتنگ آبی است که از چاه به غربال برآرند. <p