کولرلغتنامه دهخداکولر. [ ل ِ ] (انگلیسی ، اِ) دستگاهی که هوای اطاق و سالن را خنک کند. (فرهنگ فارسی معین ).
کولپرلغتنامه دهخداکولپر. [ ل ِ پ َ ] (اِ) نام گیاهی معطر که از ساق و برگ آن ترشی سازند و انجدان طیب نیزگویند. (ناظم الاطباء). رجوع به کول پر و گلپر شود.
کولیارلغتنامه دهخداکولیار. (اِخ ) دهی از دهستان مشکین باختری که در بخش مرکزی شهرستان خیاو واقع است و 264 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
قولارلغتنامه دهخداقولار. [ ل ل ] (اِخ ) دهی است از دهستان به به جیک بخش سیه چشمه ٔ شهرستان ماکو، سکنه ٔ آن 70 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است . راه ارابه رو دارد و اتومبیل از آن میتوان برد.
فونیکولرلغتنامه دهخدافونیکولر. [ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) راه آهنی که بوسیله ٔ سیم یا کرمایر از زمین های پرشیب عبور کند. (فرهنگ فارسی معین ).
کامبیوم انترفاسیکولرلغتنامه دهخداکامبیوم انترفاسیکولر. [ ی ُ اَ ت ِ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) حلقه ٔ مسدودی است که در اغلب نباتات دولپه ای در نتیجه ٔ فعالیت طبقه مولد در سلولهای اشعه وسطی تولید میشود و هر سال در اوایل بهار شروع به فعالیت نموده از داخل تولید چوب (هادروم ) و از خارج تولید آبکش (لپتوم ) میکند.
کامبیوم فاسیکولرلغتنامه دهخداکامبیوم فاسیکولر. [ ی ُ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ مرکب ) در بعضی از نباتات مانند گلابی و کدو طبقه ٔ مولد داخلی فقط بین دسته های آبکشی اولیه تولید میگردد و از این جهت کامبیوم فاسیکولرنامیده میشود. رجوع به گیاه شناسی ثابتی ص 365 شود.